بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی و نقد کتاب " نقد کتب حدیث " نوشته مصطفی حسینی طباطبائی
قسمت چهل و سوم
دعای ماه رجب
آقای مصطفی حسینی طباطبایی در بخشی از کتاب" نقد حدیث شیعه " به نقد کتب دعا و زيارت پرداخته است . وی مطابق رویه مالوف خویش سعی دارد با سیاه نمایی مضمون ادعیه را رو در روی قران قرار داده و موجبات بدبینی نسبت به منابع شیعی را فراهم آورد . حال می خواهیم در این مقاله، صحت و سقم مدعای ایشان را در معرض قضاوت کاربران محترم قرار دهیم. مصطفی طباطبایی چنین می نویسد :
1 : دعائي است مشهور که در ماه رجب پس از نمازها خوانده ميشود. اين دعا را در «مفاتيح الجنان» مييابيم ولي اصل آن در کتاب «اقبال» اثر ابن طاووس بدين صورت آمده است:
«علي بن محمد البرسي–رضي الله عنهم- قال أخبرنا الحسين بن أحمد بن شيبان، قال حدثنا حمزة بن القاسم العلوي العباسي، قال حدثنا محمد بن عبدالله بن عمر البرقي، عن محمد بن علي الهمداني قال أخبرني محمد بن سنان، عن محمد السجاد في حديث طويل قال: قلت لأبي عبدالله -عليه السلام- جعلت فداک هذا رجب علمني دعاء ينفعني الله به قال فقال لي أبو عبدالله -عليه السلام- اکتب: بسم الله الرحمن الرحيم و قل في کل يوم من رجب صباحا و مساء و في أعقاب صلواتک في يومک و ليلتک: يا من أرجوه لکل خير و آمن سخطه من کل شر» .. (الي اخر الدعاء)
يعني: علي بن محمّد برسي– که خدا از او خشنود باد– گفت حسين بن احمد شيباني ما را خبر داد، گفت حمزه بن قاسم علوي عباسي براي ما حديث کرد، گفت محمد بن عبدالله بن عمر برقي ما را حديث گفت از محمد بن علي همداني، گفت محمد بن سنان مرا خبر داد از محمد سجاد در حديثي طولاني که گفت: به ابو عبدالله صادق - -عليه السلام- - گفتم: فدايت شوم اين ماه، رجب است مرا دعائي بياموز که خداوند به سبب آن نفعي به من رساند. ابو عبدالله صادق - -عليه السلام- - پاسخ داد: بنويس: بسم الله الرحمن الرحيم و درهر روز از ماه رجب هنگام صبح و شام و پس از نمازهاي خود در روز و شب اين دعا را بخوان: يا من ارجوه لکل خير و آمن سخطه من کل شر... (اي کسي که براي هر خيري به او اميدوارم و در هر شري از خشم وي آسوده خاطرم...)!
اين دعا به لحاظ سند، غير قابل اعتماد و بلحاظ متن، مغلوط است زيرا :
اولا در ميان راويانش نام «محمد بن سنان» برده شده که قبلاً گفتيم ابن الغضائري (بنقل علامة حلي) دربارة او آورده است: «إنه ضعيف غال لا يلتفت إليه». «او در حديث ضعيف است، از اهل غلو شمرده ميشود و به گزارش وي اعتنا نبايد کرد». و نجاشي در حق وي مينويسد: «هو رجل ضعيف جدا لا يعول عليه و لا يلتفت إلي ما تفرد به». «او مردي است که در کار حديث جدا ضعيف است و اعتماد بر وي روا نيست و بر آنچه به تنهايي نقل ميکند اعتنا نبايد کرد».
پس حديثي که محمد بن سنان به تنهايي از محمد سجاد از امام صادق -عليه السلام- آورده، پذيرفته نيست.
ثانيا دومين جمله از متن اين دعا (به صورتهايي که روايت شده) با قرآن کريم مخالفت دارد چنانکه در مفاتيح بشکل: و آمن سخطه عند کل شر
و در اقبال بصورت : و آمن سخطه من کل شر
و در مصباح المتهجد به شکل : و آمن سخطه عند کل عثره
آمده است که هر سه عبارت، يک مفهوم را ميرسانند يعني: «اي کسي که بهنگام هر شر و لغزشي از خشم او ايمن و آسوده خاطر هستم»! با اينکه خداي متعال در قرآن مجيد ميفرمايد:
فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ(. (اعراف / 99)
«از مکر خدا جز گروه زيان کار کسي آسوده خاطر نميشود!».
شخص با ايمان بمحض آنکه گرفتار لغزش شود و شر و گناهي از او سر زند از خشم و کيفر خداوند ترسان ميگردد و به استغفار و توبه روي ميآورد، نه آنکه در هر عمل ناصوابي از عذاب حق، ايمن و آسوده خاطر باشد!
شگفتا آنکه شيخ طوسي با آنکه «محمد بن سنان» را تضعيف نموده و خود نيز از زمرة قرآن شناسان و مفسّران کلام الله شمرده ميشود (چنانکه تفسير ارزندة التبيان از آن اوست) با اين همه، دعاي مغلوط مذکور را در کتاب «مصباح المتهجد» آورده است. و اين نيست مگر نتيجة شتابزدگي نسبت به قاعدة مشهور «تسامح در ادله سنن». در صورتي که سنن منقول را هم مانند فرائض مأثور، بايد با قرآن کريم سنجيد و شک نيست که به محض تعارض با قرآن، از درجة اعتبار ساقط ميگردد بلکه بطلان و کذب سنن مذکور ثابت ميشود. باري اثر اين دعاي ناصواب آنست که وجدان انسان را فريب ميدهد زيرا بهنگام لغزش و گناهکاري، او را از خداوند بيمناک نميسازد و به توبه و بازگشت بحق بر نميانگيزد و ذلک هو الخسران المبين.
پاسخ :
در تبیین و قضاوت پیرامون یک متن دینی ، ضرورت احتیاط علمی و شرعی بیش از سایر متون احساس می شود ، خصوصاً اگر منتسب به اقوال معصومین علیهم السلام باشد وبه صورت یک اعتقاد و عمل عبادی فراگیر طیّ قرن ها از سمع و نظر بزرگان فن حدیث(مانند شیخ طوسی) نیز گذشته باشد . تقطیع جملات وعدم توجه به صدر و ذیل و فضای حاکم برموضوع راهی ناصواب برای بهره برداری هدفمند از جملات است ولی چه سود که اگر مخاطب ،خود اهل تحقیق باشد با اندکی جستجو، صحت و سقم مطالب طرح شده روشن ،ودرصورت کشف شتابزدگی ویا غرض ورزی، اعتبار نویسنده مخدوش می گردد.
با ذکر این مقدمه به سراغ دعای ماه رجب و استنتاج آقای مصطفی طباطبایی از آن می رویم و نشان می دهیم اولین مصداق تعریض به مرحوم شیخ طوسی ( شتابزدگی ) ، خود نویسنده" نقد کتب حدیث شیعه "است . لذا به مشار الیه می گوییم :" لم تقولون ما لا تفعلون ".
همان گونه که مشاهده می شود آقای طباطبایی پس از توضیح در موردعدم اعتبارسند روایت به انتقاد از دومین جمله دعا « آمن سخطه من (عند) کل شر» پرداخته و محتوای آن را با نصّ قرآن کریم مغایر شناخته است ما برای روشن شدن موضوع ناگزیریم متن کامل دعا را بر اساس یکی از اقوال ارائه نماییم [1]
أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبُرْسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَيْبَانَ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ الْعَبَّاسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ الْبَرْقِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدٍ السَّجَّادِ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا رَجَبٌ عَلِّمْنِي [فِيهِ] دُعَاءً يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهِ قَالَ فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اكْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ قُلْ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ فِي أَعْقَابِ صَلَوَاتِكَ فِي يَوْمِكَ وَ لَيْلَتِكَ
يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] كُلِّ شَرٍّ يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ [الخيرات] خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ وَ اصْرِفْ عَنِّي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيَا وَ [جميع] شَرِّ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ قَالَ ثُمَّ مَدَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَدَهُ الْيُسْرَى فَقَبَضَ عَلَى لِحْيَتِهِ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ هُوَ يَلُوذُ بسباحته [بِسَبَّابَتِهِ] الْيُمْنَى ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا ذَا النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ حَرِّمْ [شبابي و] شَيْبَتِي عَلَى النَّارِ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى لِحْيَتِهِ وَ لَمْ يَرْفَعْهَا إِلَّا وَ قَدِ امْتَلَأَ ظَهْرُ كَفِّهِ دُمُوعا[2]
ترجمه :
اى خدايى كه از او اميد هر خير و احسانی را دارم و نزد هر شرى از خشم او ايمن هستم
اى آنكه عطا مىكنى بسيار را به كم ، اى آنكه هر كه سؤال كند عطا مىكنى
اى آنكه به هر كه سؤال نكند و تو را هم نشناسد باز از لطف و رحمتت عطا مىكنى
عطا فرما مرا كه از تو درخواست مىكنم جميع خوبيهاى دنيا و جميع خوبيهاى آخرت را، و دفع فرما از من به درخواستم از تو جميع شرور دنيا و آخرت را ، زيرا عطاى تو بىنقص است . و از فضل و كرمت ، بهره من بيفزاى اى خداى كريم
اى صاحب جلال و بزرگوارى
اى صاحب نعمتها و جود
اى صاحب عطا و كرم به كرمت محاسنم را بر آتش دوزخ حرام گردان.
برخی نکات قابل توجه در متن حدیث و دعا:
1.تقاضای محمد سجاد از امام صادق علیه السلام برای دعایی که خداوند به سبب آن نفعی به او برساند.
2. این تقاضا درآستانه حلول ماه رجب است که برای آن ماه فضیلت های زیادی ذکر شده که از جمله مهم ترین آن ها فرو نشاندن خشم خداوند متعال از گناهان بنده و بارش رحمت الهی به واسطه روزه داری و استغفار است.
3.همان گونه که خواننده دعا، امید کسب خیر از خداوند متعال دارد امیدوار است تا در زمانی که دچارلغزش شده از سخط و خشم خداوند رحمان ورحیم درامان باشد.که این مطلب مورد نقد آقای طباطبایی قرار گرفته وموضوع بحث ما خواهد بود.
4.خواننده ، خداوند را حنّان و رحیم می خواند و عطای او را نه به استحقاق خود ،بلکه ازروی تحننن و رحمت خواستار است.
5.با این مقدّمه از خداوند جمیع خیر دنیا و آخرت را طلب کرده و از جمیع شرّ دنیا و آخرت دوری می جوید.
6.در پایان دعا نیز امام علیه السلام که مربّی دعاست خود نیز با تضرّع و در حالیکه محاسن شریف را در دست گرفته از خداوند متعال می خواهد که با آتش دوزخ عذاب نشود وچنان می گرید که کف دست آن حضرت از اشکخیس می شود.
حال قبل از ورود در مباحث سندی این سوال را مطرح می کنیم که آیاهیچ انسان منصفی از متن ومحتوای این دعا، به سرکشی و تجرّی به گناه سوق داده می شود؟ از کدامیک از شش فقره مذکوردر دعا نتیجه گرفته می شود که خواننده به دنبال مجوز برای جولان در معصیت بوده است ؟و در این فرض چه لزومی داشت از شرّ دنیا وآخرت به سوی خدا پناه برد ؟ و مَحاسِن به دست گیرد و اشک بریزد و از حضرت حق بخواهد تا او را در آتش جهنم نسوزاند؟ آیا متن این دعا غیر از درخواست رحمت و مغفرت و پناه جویی از آن رحیم غفار پیام دیگری دارد ؟ و یا امان خواستن جز برای نیل به استغفار و توبه و انابه است ؟ شاید تنها قلبی مریض، از این همه فضای عبودیت و تضرع ، تجری و اصرار بر گناه را نتیجه بگیرد.
در گام اول به استدلال آقای مصطفی طباطبایی می پردازیم :
ایشان با استناد به آیه 99 سوره اعراف که می فرماید:« از مکر خدا جز گروه زيان کار کسي آسوده خاطر نميشود!» . نتیجه می گیرد :
شخص با ايمان بمحض آنکه گرفتار لغزش شود و شر و گناهي از او سر زند از خشم و کيفر خداوند ترسان ميگردد و به استغفار و توبه روي ميآورد، نه آنکه در هر عمل ناصوابي از عذاب حق، ايمن و آسوده خاطر باشد!
و در پاورقی 9 مکر خدا را چنین تعریف می کند:
مکر خدا، همان مهلت دادن پروردگار به مجرمان براي عذاب آنها است در حالي که مجرم ، به جاي توبه، از عذاب آسوده خاطر ميشود و گمان ميکند که جرم سنگين وي پيامد بدي ندارد.!
سنّت خداوند در مورد خطا ها و گناهان انسان این نیست که بلافاصله او را عذاب کند که اگر چنین بود دیگر باب توبه بسته شده و کلّ آیات و روایات مربوط به این بخش لغو و از موضوعیّت خارج می شد . اگر چه تقوا و پرهیز از گناه به فرد متّقی حکم می کند که از گناه و حرام اجتناب نماید ولی انسان ها دارای مراتب مختلفی از تقوا و ایمان هستند و لذا خداوند متعال نیز از روی حکمت و بر اساس وسع افراد، تکلیف مشخص فرموده است. قطعا مهلت دادن دادن خدا ، برای تجرّی به گناه نیست بلکه جهت رجاء را تقویت می کند و او را امیدوار به بخشش می نماید .
حالا انصاف بدهیم که مربّی و قاری دعا با خواندن فقره"آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] كُلِّ شَرٍّ "
چه نتیجه ای را دنبال می کند ؟آیا از خداوند می خواهد حالا که از سخط او در امان است با این امان نامه به گناه کردن بپردازد و دست آخر هم با سلام وصلوات بهشت برین را به عنوان پاداش اعمال خلاف خویش دریافت نماید؟
صد البته که چنین نیست بلکه امام علیه السلام با بیان این واقعیّت که سرچشمه آن، لطف الهی است از این مهلت ،قدردانی نموده در واقع حالت امید و شکرگزاری را تقویت می نماید . به همین جهت هم تقاضای خیر ودفع شر کرده و با تضرع و انابه ازخداوند می خواهد که آتش دوزخ را بر او حرام کند .
از طرفی مکر خدا در آیات قران ، همواره در قبال کافران و معاندان ذکر شده ، نه برای مومنی که امیدوار به رحمت خداست. و استفاده نابجای آقای طباطبایی مصداق تحریف معنوی کلام الهی است.
درگام دوم به معنای راجح عبارت «وَ آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] كُلِّ شَرٍّ» می پردازیم :
به صورت تحت اللفظی یعنی «و در هر نوع شر و بدی از خشم و غضب او در امان هستم » .
اولاً ما انسان ها در دنیا و در طول زندگی خود دچار شر و بدی از جانب دیگران می شویم. یعنی از شر افراد در امان نیستیم. مثل دعواها، سرقت ها، مردم آزاری ها، و اذیت ها و…
یعنی در عموم موارد ،اگر به كسی بی احترامی كنیم، تهمت بزنیم ، ناسزا بگوییم و تعرض كنیم ، در مقابل ، جوابی شبیه به آن و یا بدتر از آن را دریافت خواهیم كرد.
امادر رابطه با شر و بدی که از جانب ما نسبت به خداوند صورت می گیرد ( معاصی)،این گونه نیست. چون اگر ما فرد بد و شرور و گناهكاری باشیم ، خداوند از راه مقابله به مثل با ما وارد نمی شود . بلكه حساب اعمال زشت ما را به انحاء مختلف محو می نماید.
با این رویه ، ما از ناحیه خداوند در امنیت و پناه هستیم ، خداوند متعال، خالق ماست و خالق نیازی ندارد كه به مخلوق خود شر و بدی برساند. پس او شر و بدی به ما نمی رساند.
بلکه خداوند متعال از روی لطف و کرم به انسان ها فرصت و امان می دهد تا شاید توبه کنند .
ثانیا در متن دعا نوعی امید و رجاء و متعاقب آن تشکر و قدردانی از این فرصت ، مستتر است.
در فقره اول دعا می گوییم « یا من ارجو... »ای کسیکه به او امید دارم...
این رجاء در فقره دوم هم جاری است یعنی : « ای کسیکه امید امنیت از او دارم در هر شری »
امید کجا و بی ایمانی معاندان کجا ، در حالت اول ایمان همراه با رجاء حاکم است و مصداق" و لاتیاسوا من روح الله " .در حالت دوم امنیتی خیالی است که کافر بی ایمان برای خود قائل است و دراین مورد است که خدا با وی مکر می کند و شخص معاند در زمره قوم زیانکار قرار می گیرد.
پس به قرینه فحوائی می توان گفت کلمه" ارجو " برای فقره دوم دعا نیز هست .
پس در یک نگاه کلی ، معنی جمله «وَ آمَنُ سَخَطَهُ من [عِنْدَ] كُلِّ شَرٍّ» این است که بنده خاطی امیدوار است خداوند متعال او را در امنیت قرار داده و به او فرصت دهد و در هنگام گناه بلافاصله او را عذاب نکند. در حالیکه مکر خدااستدراج او است یعنی تقدیر عذاب بر کافر بوسیله صحت و سلامت و طول عمر و تظاهر نعمت . و این همان نقطه ای است که آقای طباطبایی به آن توجه نکرده و این دو موضوع متفاوت را یکی انگاشته است.
آقای مصطفی طباطبایی می نویسد :
"اثر اين دعاي ناصواب آنست که وجدان انسان را فريب ميدهد زيرا به هنگام لغزش و گناهکاري، او را از خداوند بيمناک نميسازد و به توبه و بازگشت بحق بر نميانگيزد و ذلک هو الخسران المبين"
همان گونه که ذکر شد امنیت از سخط خدا برای کسی که در ماه رجب به دنبال راه نجات و نفع معنوی به امام خود مراجعه می کند و دعایی با محتوا و مفهوم فوق تعلیم و فرا می گیرد به هیچ وجه به معنای امان گرفتن و فرصت سازی برای گناهکاری و تجری در معصیت نیست
شاید هم آقای طباطبایی متذکر این نکته شده و واژه" مغلوط " را به جای " مجعول " در نقد خویش بکار برده ، اما اصرار ایشان بر نفی و نقد (و نه تبیین) عبارتی در درون دعا یی ارزشمند ، نشان از تعصب دیرین وی در ضدیت با فرهنگ شیعی دارد ،نه مبارزه با بدعت و خرافه .
بررسی سندی روایت :
اگر چه با توضیحات فوق الذکر ،دلیلی برای بررسی سند روایت و یا به عبارت بهتر بررسی شخصیت «محمد بن سنان» لازم نیست ولی به صورت مختصر این موضوع را واکاوی می نماییم:
تسامح در ادله سنن یا قاعده «من بلغ»[3] چیست؟
1 : سنت در لغت, راه و روش و در اصطلاح فقیهان گفتار و رفتار پیامبر و در تعریف شیعی آن, گفتار و رفتار پیامبر (ص) و امامان (ع) است
2 : سنت در گفت وگوهای فقهی در (مستحب) نیز به کار رفته است در برابر دیگر حکمهای چهارگانه
علمای اخلاق (سنت) را در سنن اخلاق و آداب به کار برده اند که همانا عبارت باشد از ویژگیها و رفتارهای پسندِ دین و خرد که آدمی خود را بدانها می آراید
مقصود از سنن در اینجا همانا (مستحبات) است که با آداب و رسوم اخلاقی نیز همسویی دارند مفهوم تسامح در ادله سنن یعنی آسان گیری در مدارک روایاتی که حکایت گر آداب و کارهای مستحبی هستند .همان گونه که در مستند واجبها و حرامها بایستی روایان موثق باشند و گزارش برابر شرایط درستِ خبر , انجام گیرد, در پذیرش روایاتی که احکام و آداب مستحبی را باز می گویند, می باید تسامح و آسان گیری شود و اگر روایت ضعیفی در این باره به ما رسید برابر آن بتوان فتوا داد.
محمد بن سنان کیست[4]؟
محمدبن سنان از معروف ترین راویان حدیث و بسان هشام بن حکم و مفضل بن عمر، از اصحاب معارف ائمه اطهار علیهم السلام است از ایشان نزدیک به هزار روایت در کتب اربعه نقل شده است با این حال وثاقت وی بحث بر انگیز بوده و رویکرد اندیشوران رجالی در باره او همخوان نیست.عده ای از آنان اورا توثیق و برخی تضعیف کرده اند[5].
با وجود این دو دیدگاه در مورد محمد بن سنان ، نمی توان به محض دیدن نام وی در سلسله روات ،روایت را خالی از اعتبار دانست خصوصاً اینکه روایت مذکور فقهی نیست بلکه از سنخ دعا است یعنی این که می گویند«إنه ضعيف غال لا يلتفت إليه »به معنی جعلی بودن حدیث نقل شده از وی نیست بلکه ضعیف است و نباید به آن التفات کرد یعنی حجت نیست و بصورت فقهی به این روایت عمل نمی کنند.
حالا آیا میشود اگر محمد بن سنان دعائی را نقل کرد که هیچ دستور و استحباب فقهی از آن در نمی آید
این دعا را خواند باید گفت بله می توان خواند چون روایات متعددی در باب تسامح در ادله سنن داریم که میگویند ادعیه را رجائا می توان بجا آورد.[6]
لازم به ذکر است که با دلایل مذکور در بررسی متن دعا ملاحظه می گردد که غلوّی در روایت نیست تا لازم به بررسی شخصیت محمد بن سنان از این جهت باشد ولی معذالک برای جلوگیری از تطویل کلام، برای تحقیق بیشتر به آدرس مذکور در پاورقی 13 مراجعه فرمایید.
--------------------------------------------------
به پیوست مرور مختصری به آیه مورد استناد آقای طباطبایی و معنای مکر می کنیم :
(اعراف / 99) أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ
« از مکر خدا جز گروه زيان کار کسي آسوده خاطر نميشود!».
مكر خدا : استدراج او است بندگان را به صحت و سلامت و طول عمر و تظاهر نعمت
" مكر" در لغت عرب با آنچه كه در فارسى امروز از آن مىفهميم تفاوت بسيار دارد، در فارسى امروز مكر به معنى نقشههاى شيطانى و زيانبخش به كار مىرود، در حالى كه در ريشه اصلى لغت عرب،" مكر" به معنى هر نوع چاره انديشى براى بازگرداندن كسى از هدفش مىباشد، اعم از اينكه به حق باشد يا به باطل، و معمولا در مفهوم اين لغت يك نوع نفوذ تدريجى افتاده است.
بنا بر اين منظور از مكر الهى آن است كه خداوند، مجرمان را با نقشههاى قاطع و شكست ناپذير بدون اختيار خودشان از زندگانى مرفه و هدفهاى خوشگذرانى باز مىدارد، و اين اشاره به همان كيفرها و بلاهاى ناگهانى و بيچاره كننده است.
در نهج البلاغه مىخوانيم لا تامنن على خير هذه الامة عذاب اللَّه لقول اللَّه سبحانه فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ:" حتى بر نيكان اين امت از كيفر الهى ايمن مباش زيرا خداوند مىفرمايد فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ"
در حقيقت ايمن نبودن از مكر الهى به معنى ترس از مسئوليتها و خوف از كوتاهى در انجام وظائف است، كه همواره بايد اين " ترس" با " اميد" به رحمت او به طور مساوى در دلهاى افراد با ايمان باشد و موازنه اين دو است كه سرچشمه هر گونه حركت و فعاليت مثبت مىباشد و همان چيزى است كه در تعبير روايات به عنوان " خوف" و " رجا" از آنها ياد شده است ، و تصريح شده كه افراد با ايمان همواره در ميان اين دو قرار دارند، ولى مجرمان زيانكار آن چنان كيفرهاى الهى را فراموش كردهاند كه خود را در نهايت امنيت مىبينند.[7]
و نیز: قال- عليه السّلام-: الفقيه كلّ الفقيه، من لم يقنّط النّاس من رحمة اللّه، و لم يؤيسهم من روح اللّه، و لم يؤمنهم من مكر اللّه.
امام می فرمایند فقیه کسی است که مردم را از رحمت خدا نا امید نکند، ایشان را از رحمت پروردگار مایوس نکند و به هیچ وجه مردم را از عذاب الهی _در اثر گناه_ ایمن نشمارد.
پس همان گونه که مشاهده می شود آیه شریفه و دعای مورد بحث قابل جمعند زیرا یکی در مقام خوف و دیگری در مقام رجاء برآمده اند.
به عبارت دیگر ایمنی در حوزه اعتقادات سوای ایمنی در حوزه رفتار و عمل است
در حوزه اعتقادی هیچ مسلمانی در هیچ شرایطی حق ندارد خودش ایمن از سخط خدا بداند. در حوزه اعتقادی هیچکس نمیگوید من به جایی رسیدم که خدا با من کاری ندارد و من از سخط او در امان هستم حتی پیامبر خدا خودش را اینگونه در امنیت نمی دانست نه آنکه العیاذ بالله گناه کرده و یا مکروهی انجام داده لذا با این وجود استغفار میکند.
اما در حوزه دیگر که حوزه ایمنی در عمل و خوف و رجاء است امید به امنیت از سخط خداوند باعث توبه و بازگشت می شود زیرا اگر کسی چنین فکر کند که کار از کار گذشته ،نا امیدی او را به بی تفاوتی و تجری در گناه سوق می دهد لذا است که نا امیدی از رحمت خدا از گناهان کبیره شمرده می شود.
حال می توان گفت شیخ طوسی که خود از زمرة قرآن شناسان و مفسّران کلام الله شمرده ميشود (چنانکه تفسير ارزندة التبيان از آن اوست) بدون شتابزدگی و بدون منظور داشتن تسامح در ادله سنن، و با دانستن تفسیر آیه شریفه مورد استناد آقای طباطبایی، و دانستن مفاهیم مکر، سخط، امنیت، خوف، رجاء و غیره روایت مذکور را درکتاب « مصباح المتهجد» آورده است.
[1] - این دعا با اندکی اختلاف وبدون تغییر در محتوا در منابع روایی آمده است
[2] - إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج2، ص: 644
[3] -قاعدهٔ من بلغ یا تسامح در ادلهٔ سنن به قاعدهای در میان فقهای شیعه اشاره دارد که فقیه در مستحبات براساس احادیث ضیعف فتوا میدهد. این قاعده بیان میدارد که هرگاه خبر واحدی از معصوم در مورد مستحببودن انجام عملی سخن گفت، اگر کسی بدون بررسی سند حدیث به محتوای آن عمل کند ثواب آن عمل به او میرسد حتی اگر آن حدیث از معصوم صادر نشدهباشد. بسیاری از فقیهان شیعه مانند علامه حلی، شهید اول، و شیخ بهایی براساس قاعدهٔ تسامح فتوا دادهاند؛
منظور از اخبار من بلغ چیست؟
مجموعهای از روایات موجود است که با عنوان اخبار من بلغ از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، مانند: «من بلغه عن النبیّ (صلی الله علیه و آله) شیء من الثواب فعمله کان أجر ذلک له و إن کان رسول الله (صلی الله علیه و آله) لم یقله: کسی که از پیامبر خبر عمل ثوابی به او برسد و آن کار را انجام دهد، آن ثواب برای او خواهد بود، اگرچه رسول خدا آن را نگفته باشد.»(وسائل الشیعه، ج1، ص80، باب18.)
این روایات در بسیاری از منابع شیعی و برخی منابع اهل سنّت نقل شده است. برخی از اسناد این روایات نیز صحیح میباشد و علامۀ مجلسی آن را مشهور در میان شیعه و اهل سنّت با اسناد مختلف دانسته است. (بحار الانوار، ج2، ص256.)
ظاهر این روایات، از فضل خداوند نسبت به بندگانش خبر میدهد که بدون درنظر گرفتن حکم واقعی عمل، هر عملی را که مؤمن به اعتماد فضل او انجام دهد، بیثواب نخواهد گذارد. این بیان تردید بندگان را در اعتبار و صحت خبری که به آنها رسیده است، برطرف میکند و ایشان را به فضل الهی امیدوار میکند. با این حال، بندۀ خدا با قلبی مطمئن به فضل و رحمت خداوند، میتواند عمل را به جا آورد.
برخـی فقیهان غالباً به استناد این روایات و برخی ادلۀ دیگر فقهی، قاعدهای را به عنوان تسامح در ادلۀّ سنن، بنا نهادهاند که بر اساس این قاعده در دلیل مستحبات و احکام غیر الزامی، نوعی تسامح اعمال میشود.
[4] - برای شناخت ودرک بیشتر از شخصیت محمد بن سنان و آراء بزرگان در باره وی به نشریه فقه اهل بیت علیهم السلام سال 17 شماره 66-67 صفحات 275 تا 296 تحت عنوان محمدبن سنان «کاوشی دروثاقت و تضعیف» نوشته آقای حمید ستوده پژوهشگر مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام و کارشناس ارشد مدرس معارف اسلامی مراجعه فرمایید.
[5] - دیدگاه تضعیف:
ازجمله کسانی که محمدبن سنان را ضعیف شمرده اند می توان به شیخ طوسی در الفهرست ، شهید ثانی در الروضه ، محمدتقی مجلسی در شرح مشیخه صدوقو مرحوم خویی در معجم رجال حدیث نام برد.
دیدگاه توثیق:
دسته دیگری از بزرگان تضعیفات اورا قابل رد دانسته و اسباب توثیق اورا قابل دفاع می دانند که از آن جمله می توان به این بزرگان اشاره کرد:
محمد باقر مجلسی در مرآت العقول، شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه،بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه،وحید بهبهانی در تعلیقات خود بر منهج المقال وشیخ انصاری در کتاب الصلوه.
[6] -به پاورقی 12 مراجعه نمایید.
[7] - تفسير نمونه، ج6، ص: 273
والسلام علی من اتبع الهدی