بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی و نقد کتاب "شاهراه اتحاد (نصوص امامت)" نوشته حیدرعلی قلمداران
قسمت ششم
آقاي قلمداران کلمه ( امه ) در آيه وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُون ( مومنون /52 ) را به معناي جماعت ترجمه کرده است .
ما بايد توجه داشته باشيم که کداميک از معاني جماعت ، زمان ، يکنفر خاص ، دين و آئين ، مناسب کلمه أُمَّةً در اين آيه است .
هذِهِ اسم ان و أُمَّتُكُمْ خبر ان مي باشد . اگر امه در اين آيه به معناي جماعت باشد و مخاطب نيز مسلمانان باشند و آيه به صورت جمله اخباري بيان شود ، ترجمه اينگونه خواهد بود :
همانا ( اي مسلمانان ) اين جماعت شماست که جماعت واحد و متحدي مي باشد . . .
حال آنکه به شهادت تاريخ و هم بنا بر روايت مشترک فريقين پيامبر فرمودند :
ان أمتي ستفترق على اثنتين و سبعين فرقة فتهلك إحدى وسبعين وتخلص فرقة .
عن أنس بن مالك أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال إن بني إسرائيل تفرقت إحدى وسبعين فرقة فهلكت سبعون فرقة وخلصت فرقة واحدة وان أمتي ستفترق على اثنتين وسبعين فرقة فتهلك إحدى وسبعين وتخلص فرقة
مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 3 - ص 145
حال سوال اين است : اين بيان چگونه إخباري است ؟ چگونه خداوند در قران اخبار به دروغ مي کند و مي فرمايد :
همانا ( اي مسلمانان ) اين جماعت شماست که جماعت واحد و متحدي مي باشد در حالي که حتي در زمان رسول خدا هم امت اسلامي امت واحدي نبوده است . دليل بر واحد نبودن امت را از قران پيگيري مي کنيم :
الف : يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم ( 41 / مائده )
و بايد توجه داشت که اين ايه در سالهاي آخر عمر پيامبر نازل شده است . آيا مسلميني که بظاهر ايمان آوردند و بسرعت بسوي کفر در حرکت هستند با مسلمين مومنين يک امت هستند ؟
پس ترجمه آيه به صورت گفته شده توسط آقاي قلمداران ، خلاف يک امر مسلم تاريخي است ، چرا که در زمان خود پيامبر هم وجود افراد منافق و گروههاي توطئه گر ، حکايت از عدم وحدت امت اسلامي مي کند و بديهي است که هرگز وحدت به معناي کامل آن حاصل نبوده است .
و اگر بيان گردد که آيه فوق جمله اي انشائي است که به صورت اخباري آمده است يعني خداي متعال امر به وحدت مسلمانان نموده است ، با توجه به دلايل عقلي و نقلي و تاييد آيات ديگر مشخص است که خداي متعال نفس وحدت را مد نظر نداشته بلکه وحدت حول حبل الله و آيين مرضي خدا مورد نظر حق متعال بوده است و اين همان مدعاي ما است .
چه بسا اجتماع حول حق توسط عده اي کم از افراد يک جامعه انجام گيرد و خداي متعال همين تعداد کم را رستگار ناميده است ، چنانچه در مورد مومنين به حضرت نوح عليهم السلام شاهد آن هستيم .
وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليلٌ ، وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور ، وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون ،
و يا اينکه پايداري در کنار پيامبر خدا توسط عده کمي از مسلمين صورت گيرد و خداي متعال اين عده کم ولي صابر را ستوده است :
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ ( 11 / جمعه )
و چون تجارت و سرگرمىاى ببينند، به سوى آن جذب مىشوند و تو را ايستاده به حال خود رها مىكنند. بگو آنچه نزد خداست، از سرگرمى و تجارت بهتر است و خداوند بهترين روزى دهندگان است.
حال اگر امه را بمعني دين و عقيده و آيين ترجمه نمائيم . ترجمه زيبا و هماهنگي از آيه بدست مي آيد :
و همانا ( اي مسلمانان يا اي اهل کتاب ) اسلام اين آيين شماست ، آييني که ( با ساير اديان الهي ) يکسان است و ( در همه اديان و براي همه انسانها ) من پروردگار شما هستم پس مرا عبادت کنيد :
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ( آل عمران )
بگو اى اهل كتاب! بياييد كلمهاى را كه بين ما و شماست بپذيريد كه جز خدا را نپرستيم و كسى را با او شريك نكنيم و بعضى از ما بعضى ديگر را غير از خداوند يگانه به خدايى نپذيرد و اگر روى برگردانند، بگوييد گواه باشيد كه ما مسلمانيم.
اساس همه اديان بر توحيد و عبادت خدا مي باشد و پيامبر ما نيز همچون ساير پيامبران الهي آييني مبتني برتوحيد آورده است و اين همان بيان آيه قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ مي باشد
و کسي مجاز نيست در اين دين الهي طريقي جز طريق انبياء بپيمايد و آييني مخالف رضاي خدا و بنام دين خدا را مطرح سازد و به تعبير قرآن :
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ( 53 / مومنون )
( زبر ) دو معنا دارد :
الف = زبور يعني کتاب يا نوشته
ب = زبر يعني موهاي پشت يال است که يکسان و متحد است . بعضي قسمت بالاي آن موها را از بقيه جدا ميکنند وآنرا مي بافند . عرب به آن زبر مي گويد :
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً يعني جدا شده و خدا مومنين را از اينکار نهي کرده است .
اين آن چيزي است که خداي متعال از آن نهي کرده است و لو اينکه افراد قليلي از مسلمين بر آن پاي بند باشند چنانچه در مورد قوم موسي رخ داد :
َو مِن قَوْمِ مُوسىَ أُمَّةٌ يهَْدُونَ بِالحَْقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ و جماعتى از قوم موسى هستند كه به دين حق هدايت كنند و به آن دين حكم و دادگرى نمايند.
کسي نمي تواند آيه وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُون ( مومنون /52 ) را بصورت اخباري ترجمه کند ، به دلیل اینکه امت واحده بودن مسلمانان دروغ از آب در مي آيد ( اي مسلمانان جماعت شما جماعتي واحده است . ) و اگر اين آيه را انشائي ترجمه کنيم هيچگاه خداوند نمي فرمايد اي مسلمانان بهر وسيله اي که شد و تحت هر شرايطي با هم متحد شويد چون هميشه تحت شرايط خاص و مرضی الهی امر به وحدت فرموده است :
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا
بايد حول حبل الهي وحدت ایجاد شود نه غير آن .
اکنون کلمه امه در دو آيه 51 و 52 و 53 سوره مومنون را با آئين و ملت ترجمه می کنيم :
يَأَيهَُّا الرُّسُلُ كلُُواْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ اعْمَلُواْ صَالِحًات إِنىِّ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكمُْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُون فَتَقَطَّعُواْ أَمْرَهُم بَيْنهَُمْ زُبُرًا كلُُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيهِْمْ فَرِحُونَ ( مومنون / 51 و 52 و 53)
ترجمه :
ای رسولان از غذاعای پاکیزه بخورید و اعمال صالح انجام دهید همانا من به آنچه انجام می دهید آگاه هستم و این دین ، آئین شماست و من پروردگار شما هستم پس تقوای مرا پیشه کنید ولى مردم كارهاى خود را پراكنده كردند و هر حزبى به آنچه دارد ، دلخوش است .
خدا به همه رسولان يک آئين عرضه داشته است و همه اديان ، مردم را به توحيد و خوردن طيبات و دوري از فواحش و . . . دعوت کردند .
اي مسلمانان اين همان آئين شما است اي اهل کتاب اين آئيني که پيامبر اکرم آورده همان آئين موسي و عيسي است وَ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكمُْ أُمَّةً وَاحِدَةً اين همان آئين شما ست و اين آئيني واحد است . لذا بعد ميفرمايد :
فَتَقَطَّعُواْ أَمْرَهُم بَيْنهَُمْ زُبُرًا كلُُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيهِْمْ فَرِحُونَ ( 53 / مومنون )
ولى مردم كارهاى خود را پراكنده كردند و هر حزبى به آنچه دارد، دلخوش است .
نکته قابل توجه و مهم این است تعداد نفراتي که با هم وحدت ميکنند ، نيست بلکه مهم اين است که وحدت حول امر الهي صورت گيرد .
خداي متعال می فرماید : ( گروهي از قوم موسي بر هدايت هستند ) و به دیگران و جدا افتاده ها امر نکرد :(اي کساني که جدا شديد برويد با بقيه وحدت ايجاد کنيد )بلکه مي گويد : گروهي از امت موسي بر حق هستند . توجه داشته باشيم که خداوند از عبارت ( من قوم موسی ) مردم کافر از قوم موسي را بيان نمي فرمايد بلکه ميفرمايد : وَ مِن قَوْمِ مُوسىَ أُمَّةٌ يهَْدُونَ بِالحَْقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُون .
به هر صورت و با هر دو ترجمه نتيجه اي يکسان حاصل مي شود که با هدف نويسنده کتاب نصوص امامت ( حيدر علي قلمداران ) از استناد به آيات فوق مغاير خواهد بود . ضمن اينکه ترجمه دوم ( به معناي آئين و مذهب ) توسط بسياري از مفسرين شيعه و سني نظير طبرسي و طبري مورد تاييد قرار گرفته است .
طبرسي در مجمع البيان مي گويد :
امه در اين آيه به معني مذهب و اعتقاد است ، مولف مجمع البيان سپس يک {قِيل} مي آورد و مي گويد : گفته شده است که به معني جماعت هم هست . در اين آيه اکثرا که نگاه مي کنيم گفته اند که ملت در اين آيه به معني مذهب ، اعتقاد ، آيين ، روش مي باشد .
واضح است که تا قيامت نيز اختلافات و چند گونگي در آراء و عقايد وجود خواهد داشت .