بسم الله الرحمن الرحیم
خطاهای تفسیری مصطفي حسيني طباطبائي
قسمت هفدهم
شمّه ای دیگر از تفسیرهای ذوقی و تاویل های بی دلیل
ادعاهای آقاي مصطفی حسینی طباطبايي در موضوع فهم آيات قرآن با عملكرد ايشان در تفسیر خویش – بیان معانی در کلام ربّانی - مغاير است. ما با ذكر شواهدي چند، نشان داديم كه ايشان به آساني به تأويل نابجاي آيات مي پردازد . اكنون مواردي ديگر را اشاره مي كنيم .
مصطفی طباطبایی می نویسد :
1 – بقره / 255 ( آيه الكرسي ) " وسع كرسيه السماوات والارض "
(( از نظر ما كرسي در اينجا كنايه از سلطنت است و قدرت و احاطه خدا را بر تمام جهان مي رساند . پادشاهي را هم كه مي گويند بر تخت نشسته يعني بر مملكتش اقتدار و فرمانروائي دارد .
(( بيان معاني در كلام رباني ج 1 ص 397 ))
مصطفی حسینی طباطبایی با زير پا قرار دادن نظريه خويش در فهم قرآن ، بدون ذکر هيچ دليل قرآني ، می نویسد : " از نظر ما " كلمه " كرسي" كنايه از سلطنت گرفته شده است . در حالی که اگر تفسير آيات قرآن همواره و توسط هر اندیشمندی با رجوع به سایر آیات ، مقدور بود لازم می آمد که ایشان با قاطعیت در معنای کرسی حکم کند و نظر خویش را به سایر آیات مستدلّ سازد ، نه آنکه صرفا با گزینش معنایی که عبارت آیه را موجّه می سازد اکتفاء نماید . به بیانی دیگر ؛ ترجمه مذکور چه رجحانی نسبت به ترجمه ای دیگر که کرسی را کنایه از علم باریتعالی گرفته ، خواهد داشت ؟ چگونه می توان در میان ترجمه های این چنینی مراد واقعی خدا را از آیه دریافت ؟ در این موارد ، ملاك رسيدن به مراد واقعي حق متعال چیست ؟
ما می گوییم ؛ اگر قرار است در این شرائط معنایی از آیه را به کلام الله نسبت دهیم ، احتیاط عقلی حکم می کند به روایات معتبر و منقول از وارثان علم کتاب ارجاع شود نه آنکه نظرات مختار طبری در تفسیر خویش و یا استحسانات ذوقی شخص ، معیار قرار گیرد .
اكنون فرمايش امام ششم عليه السلام را از كتاب " البرهان في تفسير القرآن " در توضيح آيه فوق الذكر مي آوریم :
(( و عنه، قال: حدثنا أبي، قال: حدثنا سعد بن عبد الله، عن القاسم بن محمد، عن سليمان بن داود المنقري، عن حفص بن غياث، قال: سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن قول الله عز و جل: وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ. قال: علمه
مشابه فرمايش امام صادق عليه السلام را طبري نيز در تفسير خويش ( طبري 4 / 537 ) از قول ابن عباس آورده است :
حدثنا أبو كريب وسلم بن جنادة ، قالا : حدثنا ابن إدريس ، عن مطرف ، عن جعفر بن أبي المغيرة ، عن سعيد بن جبير ، عن ابن عباس قال : كرسيه علمه
انتخاب معنای سلطنت توسط مصطفی طباطبایی و پرهیز از معنای علم ، در حالیکه هر دو معنا حسب ظاهر مدلّل به آیات دیگر قرآن نگردیده حکایت از روحیه تقابل با حدیث دارد که در شخصیت آقای طباطبایی نهادینه گردیده است .
2 – نساء آيه 54 : " ام يحسدون الناس علي ما آتاهم الله من فضله فقد آتينا آل ابراهيم الكتاب والحكمه و آتيناهم ملكا عظيما "
آقاي طباطبائي مي نويسد :
"... البته منظور از ملكي عظيم ، نبوت و حكومت بر دلهاست ، نه سلطنت بر ممالك كه ظاهر امر را نشان مي دهد ، چون اين امر در مورد پيامبران ابراهيمي – جز در مورد بعضي از آنها – پيش نيامد جوهر رسالت آنان را تشكيل نمي داد ، چنانچه در انجيل هست كه يهوديان به عيسي عليه السلام مي گفتند : سلطنت با شكوه تو كجاست ،كه سرزمين اسرائيل را به ما باز گرداند ؟ و عيسي عليه السلام جواب مي داد : سلطنت من از نوع سلطنت دنيوي نيست (انجيل يوحنا )
(( بيان معاني در كلام رباني ج 2 ص 340 ))
آقاي طباطبائي بر خلاف ادعاي خويش در نظريه فهم قرآن ، بدون هيچ دليل قرآني ، ملك عظيم را نبوت و حكومت بر دلها گرفته در حالیکه معنای لغوی و حقیقی ملک چنین ترجمه ای را برنمی تابد و توسّل به مجاز نیازمند قرینه و دلیل است . جالب اینكه وي براي بخشي از توضيح خويش ، از انجيل تحريف شده نيز دليل مي آورد اما از مراجعه به بيان رسول خدا صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام ، در تبيين آیات ، اجتناب می ورزد . شاید چون اين آيه نشانه اي از امامت اوصیای خاتم الانبیاء ص است و آقاي طباطبائي عهد بسته که در تبيين قرآن حتی از انجيل محرّف ، شاهد اقامه کند ، اما به سراغ ابواب علم الهي نرود که مبادا فضیلتی برای حضرات معصومین ع به اثبات رسد !
اكنون ، ما توضيح " ملك عظيم " را از معلمين آسماني قرآن جويا مي شويم :
و عنه: عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمد بن أبي عمير، عن عمر بن أذينة، عن بريد العجلي، عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قول الله عز و جل: فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيما
، قال: «جعل منهم الرسل و الأنبياء و الأئمة، فكيف يقروون في آل إبراهيم و ينكرونه في آل محمد (صلى الله عليه و آله)»؟! قال: قلت: وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً؟
قال: «الملك العظيم أن جعل فيهم أئمة، من أطاعهم أطاع الله، و من عصاهم عصى الله، فهو الملك العظيم
بنا بر تفسير امام محمد باقر عليه السلام ؛ خدا در آل ابراهیم ، انبياء و رسل و ائمه را قرار داده و به آنان کتاب و حکمت عطا کرده است . شکافنده علوم نبوی با تعجب متذکر شده اند چرا عده ای انکار می کنند که آل محمد زیر مجموعه ای از آل ابراهیم هستند . همچنین حضرتش بیان فرموده اند که ملک عظیم مقام مطاع بودن به نحو مطلق است . یکی از تجلیات چنین جایگاهی این است که خدا به برخی از آل ابراهیم مقام سلطنتی عطا کرده که کسی را یارای سرپیچی و عصیان از آن نیست و در آل محمد اشاره به وعده تخلف ناپذير الهي در خصوص آخرين بازمانده از این سلاله پاک بر روي زمين می باشد . همان اعتقادی كه مصطفي طباطبائي سالهاست از آن روی برتافته است.
3 – سوره انعام آيه 38 : و ما فرطنا في الكتاب من شي
" و ما در كتاب ( تقدير ) چيزي را فرو گذار نكرديم ، يعني همانگونه پيش بيني هاي لازم براي زندگاني صحيح مادي و معنوي انسان و هر جنبنده اي در عالم ، در كتاب تقدير الهي به عمل آمده است ... واژه كتاب در عبارت فوق به معني كتاب تقدير يا ام الكتاب مي باشد كه قرآن جلوه اي از آن است .
بيان معاني در كلام رباني ج3 ص41 )) ))
همانگونه كه ملاحظه مي شود آقاي طباطبائي در توضيح اين آيه هيچ گونه دليل و مدرك قرآني ارائه نكرده و صرفا با ترجمه لفظ (( الكتاب )) به كتاب تقدير ، از سوي خود مطالبي را در توضيح آيه بيان كرده است .
آیا این کتاب همان قرآن منزّل است ؟ آیا کتاب نامه اعمال بندگان است ؟ آیا کتاب لوح محفوظ و امّ الکتاب است ؟ آیا کتاب فرائض و سنن است ؟ چه چیزی مرجّح شده بر اینکه منظور از کتاب در این آیه را، کتاب تقدیر بدانیم و سایر معانی محتمل را مردود داریم ؟ ظاهرا آقای طباطبایی نیازی به ارائه دلیل نمی بیند !
4 – سوره اعراف آيه 82 " و ما كان جواب قومه الا إن قالوا أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون
" و پاسخ قومش جز اين نبود كه به ( يكدگر) گفتند : اينان را از شهر خويش برانيد كه مردماني طهارت طلب (خشكه مقدس ) اند .
ترجمه خشكه مقدس براي يتطهرون با نظر طبري منطبق است كه به نقل از سدي ( از تابعين ) مي گويد ، غرض از اين واژه يتحجرون است يعني مردماني كه از شدت زهد خود را به سختي مي افكنند .
بيان معاني در كلام رباني ج 3 ص 289 ))))
ما از آقای مصطفی طباطبایی سوال می کنیم : سدي از كجا فهميده كه غرض از لفظ يتطهرون در آيه ، يتحجرون است ؟ مگر آقاي طباطبائي مدعي نيست كه قرآن خودش مفسر و مبين خودش است ، پس چرا به جاي توضيح آيات از خود قرآن ، به سراغ طبري و سدي رفته و نظر شخصي و غير مستند آنان را برگزیده و به قرآن نسبت داده است ؟
ادامه دارد .....
دیدگاهها
>آقای مصطفی حسینی طباطبایی در ویدیویی که در سایتشان منتشر شده با تاکید بیان می کنند که مطالب کتاب بیان معانی در کلام ربانی نوشته ایشان نیست و ظاهرا مطالب آن کتاب توسط شرکت کننده ای که در جلسات ایشان حضور داشته گردآوری شده بنابر این مطالب این کتاب مورد تایید کامل ایشان نیست. این کتاب هم اصلا در دسترس نیست. بنظرم خوب بود کتابی که بطور کامل مورد تایید آقای طباطبایی نیست به اسم نوشته ها و آثار ایشان نقد و بررسی نشود که دور از انصاف و عدل علوی است.[censo red]
>
>ظاهرا حضرتعالی اطلاع کافی ندارید همین کتاب تفسیر با تغییرات جزئی در کانال تلگرامی رسمی مصطفی طباطبایی قرار داده شده است . آقای بهبهانی که ویرایش اول تفسیر ایشان را ساماندهی کرده کتاب مذکور را با نام مصطفی طباطبایی منتشر کرده و هیچ مکتوبی مبنی بر نفی این انتساب از سوی مصطفی طباطبایی صادر نگردید .قطعا اطلاع دارید که این تفسیر به طور خصوصی برای اقای بهبهانی گفته شده است . با این واقعیالت خود قضاوت کنید آیا تعریض شما مطابق عدل و انصاف است یا نقد ما ؟![censore d]