بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشتهایی پیرامون کتاب "حکومت دراسلام" نوشته حیدرعلی قلمداران

قسمت دوم

 

مطالب اغراق آمیز در کتاب ( حکومت در اسلام ) فراوان است و ما به بعضی از این موارد اشاره می کنیم .

1 - آقای قلمداران در قسمت "تذکرات لازم" صفحه ( ب ) پاراگراف ( 1 ) می نویسد :

" کتاب حاضر که در مقابل چشمان کنجکاو و حقجوی خواننده عزیز است حاوی عالی ترین مطالب و مهم ترین موضوع و لازم ترین اطلاع از نظر عقل و شرع و اجتماع و وجدان است."

ملاحظه می کنید که ایشان در اولین جمله ای که مطالبش را با آن شروع می کند ، دچار غلو و اغراق بهت آوری در مورد خودش می شود و آنچنان به تمجید و تعریف از نوشته هایش می پردازد که شأن و جایگاه فرستادگان و برگزیدگان الهی را برای خودش می پندارد . قدر مسلم این است که جامعیت مطالبی که ایشان برای خودش در نظر گرفته است ، فقط زیبنده کلمات پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام می باشد ، زیرا آنان موید به علم الهی و مصون از خطا می باشند . هر انسان دیگری که در غیر مقامات الهی آنان باشد ، نمی تواند تراوشات ذهنی خود را با عباراتی همچون "عالی ترین و مهم ترین مطالب" توصیف کند و یا اینکه خود را در منصبی از قضاوت ببیند که احاطه همه جانبه بر "عقل و شرع و اجتماع و وجدان" دارد .

2- نویسنده کتاب اشاره شده در صفحه ( ب ) پاراگراف ( 4 ) می گوید :

"موضوعی بدین اهمیت که با ضرس قاطع و صراحت تمام می توان ادعا کرد که کلید سعادت یا مایه شقاوت هر ملت و جامعه ای است چنان که اگر ملتی دارای دولتی صالح و حکومتی شایسته و لایق بود به طور قطع و حتم آن ملت سعادتمند است و بالعکس هر گاه جامعه ای اصلا فاقد دولت و حکومت بود نمی توان به آن نام جامعه و ملت اطلاق نمود و اگر حکومت فاسد و نالایق داشت شقاوت و بدبختی او بسی معلوم و بدیهی است"

در این جا علاوه بر اینکه آقای قلمداران به وادی اغراق های مکرری همچون "ضرس قاطع"، "صراحت تمام"، "به طور قطع و حتم" و "بسی معلوم و بدیهی است" فرو غلطیده است ، دچار تناقضات ابتدائی و سطحی شده است .

ایشان در این قسمت مدعی هستند که نالایقی و فساد حکومت ، کلید شقاوت ملت است و سعادت آن نیز لیاقت و شایستگی حکومت است . حال ببینیم که آقای قلمداران زیر پرچم کدام حکومت لایق و شایسته ای خبردار ایستاده و برای آن اشک حسرت می ریزد ؟

ایشان بار ها در همین کتاب و کتاب ارمغان آسمان مدعی شده اند که چند سده ی اول اسلام جزء در خشان ترین دوره از عصر اسلام است و دلیل این درخشش نیز توجه به حکومت می باشد . حال باید از ایشان پرسید که اگر شما این دوره را دوره ترقی مسلمانان و سعادتمندی آنان می دانید و این هم طبق نظر شما مرهون لیاقت و صلاحیت و شایستگی حکومت ها است ، پس چگونه است که این حکومت های از نظر شما شایسته و با لیاقت ، مرتکب بزرگترین فجایع در تاریخ اسلام می شوند؟ آیا غصب خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام و وقایعی همچون واقعه ی کربلا، حره، قتل عام های که توسط عمال خلفای ظالم همچون حجاج ابن یوسف سقفی صورت گرفته ، که ایشان خود در کتاب ( ارمغان آسمان ) آن ها را ذکر کرده است، دلیل ترقی و سعادتمندی جامعه مسلمانان است ؟ (رجوع شود به ارمغان آسمان صفحه 172-177).

آقای قلمداران چگونه خلفای این چند سده را صالح و شایسته می داند ، در حالی که این خلفا همان پادشاهان بنی امیه و بنی عباس هستند که ایشان بار ها زبان به طعن و ستمکاری آن ها گشوده است . به عنوان مثال نویسنده در کتاب ( ارمغان آسمان صفحه 214 می گوید : "... تا بهانه بدست امرای جور و خلاف بنی‌امیه و بنی‌عباس دهند...".

آیا در نظر آقای قلمداران ( امرای جور ) در خلافت بنی امیه و بنی عباس ، عامل ترقی و سعادت و درخشش مسلمانان می باشند ؟

مگر همین خلفای دوره طلائی آقای قلمداران ، همان پادشاهانی نیستند که امام حسین علیه السلام را با آن وضعیت جانسوز در کربلا کشتند ؟ مگر همین بانیان سعادت دروغین ، همانهائی نیستند که باعث رنج و محرومیت و شکنجه و زندان امامان معصوم علیهم السلام شدند ؟ مگر خلفای بنی امیه و بنی عباس عامل کشتار و قتل عام انسانهای بی گناه و افراد شایسته و صالح جامعه مسلمانان نبودند ؟

آقای حیدر علی قلمداران دچار تناقض شدید و اشتباه غیر قابل بخششی شده است و از یکی از دوره های ستمگین و تاریک تاریخ اسلام با واژه های ( ترقی ) و ( سعادت ) و (درخشش ) ، یاد کرده است .

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید