بسم الله الرحمن الرحیم
جایگاه انبیاء الهی از منظر مصطفی حسینی طباطبایی و سلفی ها
قسمت هفتم
استنادهای غلط به آیات در ردّ ولایت تکوینی
در مقاله پیشین دریافتید که سلفی های وطنی ولایت و شان حاکمیتی برخی از انبیاء و رسول خدا ص بر پیروانشان و انسانها را قبول ندارند لذا بدیهی است که هر نحوه ولایت پیامبران بر جهان خلقت نیز در نزد آنان بی معنا باشد. در این راستا آقای مصطفی حسینی طباطبایی به هر آیه ای تشبّث جسته تا ولایت تکوینی را برای رسول خدا ص و برخی از انبیاء منتفی کند.
به نوشته های ایشان در کتاب تفسیرش توجه کنید:
- ذیل سوره آل عمران،آیة 128: لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ.
ضمنا آیه فوق به روشنی نظریه کسانی را که تصور می کنند پیامبران و ائمه، ولایت تکوینی داشته، قادر به هر دخل و تصرفی در کار خلقت می باشند، رد می کند و هر حدیثی در این زمینه آورده شود -با وجود تذکر صریح به پیغمبر- باطل است.
( بیان معانی در کلام ربانی،جلد 2،ص 173)
- ذیل سوره انعام،آیة 57: قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ.
...آنچه با شتاب می جویید نزد من نیست!... در اختیار من نیست تا هر آنچه می خواهم فوری عملی شود؟!(آیة،به وضوح در رد «ولایت تکوینی» برای پیامبر است و نشان می دهد که بر خلاف تصور عده ای از افراد، «معجزات» از نفس پیامبران نجوشیده و بیرون نمی آید! بلکه خداست که هر آنگاه صلاح دید،معجزه ای را به دست ایشان عملی می سازد.
(بیان معانی در کلام ربانی،جلد 3،ص56)
- ذیل سوره قصص آیه56: إِنَّکَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ.
براستی تو هر که را دوست بداری نمی توانی هدایت کنی،بلکه خداست که هر که را خواهد (و لایق ببیند) هدایت می کند و او راه یافتگان را بهتر می شناسد.
آیة شریفه از جمله آیاتی است که ولایت تکوینی پیامبران را رد می کند و صریحا اعلام می دارد که انبیاء قادر به تصرف در نفوس نیستند و هدایت یا گمراهی تکوینی اشخاص در اختیار ایشان نیست.
(بیان معانی در کلام ربانی، جلد8، ص206)
دقت کنید که هیچ یک از آیات ذکر شده از لحاظ موضوع، ارتباطی به بحث ولایت تکوینی برای برگزیدگان الهی ندارد. آقای طباطبایی با عنوان تفسیر آیات قرآن، عقاید خویش را نشر می دهد، هر چند در بسیاری از موارد، عقیده مذکور بی ارتباط و بیگانه از مفاد و مراد آیات باشد.
موضوع اخیر نیز از همین موارد است. برای مثال آیة 128 سورة آل عمران به امری خاص اشاره می نماید که رسول خدا ص در آن مدخلیتی ندارد، به عبارت دیگر نصرت نهایی در جنگ بدر به دخالت مستقیم الهی بوده و کسی در نتیجه نهایی جنگ مدخلیت نداشته است. این مسأله نافی ولایت رسول خدا ص در برخی امور تکوینی نیست.
همچنین آیه 57 سورة انعام نیز جمله ای خبری است که با توجه به ظاهر آیه، نمی توان موضوع آیه را با ولایت تکوینی رسول خدا ص گره زد. در این آیه می فرماید : حکم فقط از آن خداست پس اگر قرار است پیامبر بینّه ای را ارائه دهد آن بینّه باید بر اساس حکم و اذن الهی باشد نه مطابق هوای نفس مشرکان. پیامبر از خواسته آنان پیروی نمی کند بلکه بر اساس حکم خدا رفتار می نماید لذا می فرماید آنچه شما در آن تعجیل می کنید ( حکم و فرمانش ) در نزد من نیست من بینه ای (قران) را از جانب خدا آورده ام و اگر قرار است بینه دیگری بیاورم آن هم باید به فرمان الهی باشد. حال این بینّه فارق از این است که در ید قدرت پیامبر نباشد ( همچون قرآن ) و یا در حیطه سلطنت ایشان قرار داشته باشد ( همچون کرامات و خوارق عادات جاری شده بدست پیامبر اسلام و یا سلیمان نبی و... )
آیه 56 سورة قصص نیز ربطی به ولایت تکوینی ندارد بلکه در اصل هدایت است که خدا مختصّ خود قرار داده است. به بیان دیگر پیامبران با دلیل و بیّنه ارائه طریق می نمایند ولی خداست که هدایت را در قلوب قرار می دهد.
یا مگر قائلین به ولایت تکوینی پیامبر اسلام ص معتقدند که رسول خدا ص قرار بوده به اجبار و اضطرار و تصرف در نفوس ، آنان را هدایت نمایند که آقای طباطبایی با نفی این تصرف ، نتیجه بگیرند ولایت تکوینی در مورد پیامبر اسلام ص مردود است؟
این نحوه ورود و طرح غلط و بیان کذب، از مهمترین شگردهای طباطبایی است تا بدین وسیله و بدون هیچ استدلال و برهانی، عقیده شیعه را مخدوش و مردود سازد.
البته صحت و سقم ادعای آقای طباطبایی در موضوع ولایت تکوینی ، در مقالات دیگری مورد نقد و بررسی مشروح قرار خواهد گرفت.
ادامه دارد...