بسم الله الرحمن الرحیم

جایگاه انبیاء الهی از منظر مصطفی حسینی طباطبایی و سلفی ها 

قسمت چهارم

انبیاء در مجموعه دین الهی هم جنبه طریقیت دارند و هم جنبه موضوعیت

مقدمه

در موضوع جایگاه و شأن پیامبران الهی ، به مرجعیت دینی و ولایت ایشان پرداختیم . در این نوشتار، می خواهیم نشان دهیم برخلاف دیدگاه مصطفی حسینی طباطبایی، انبیاء الهی نه تنها جنبه طریقیت در دعوت به سوی خدا دارند بلکه خود ایشان موضوعیت داشته و ایمان به آنان از ارکان اعتقادات است .

همانطور که پیشتر مطرح شد، از دیدگاه سلفی های وطنی، شأن پیامبران منحصر در ابلاغ وحی است. بر اساس این پندار،  موضوعیت ایشان در مجموعه دین بطور کامل منتفی بوده و به ایشان فقط به عنوان وسیله، سبب و طریق نظر می شود.

 

در ابتدا دو جهت طریقیت و موضوعیت را توضیح می دهیم. وقتی چیزی جنبه طریقیت دارد ما از آن استفاده می کنیم تا به مقصد برسیم آنگاه که مقصود حاصل شد طریق از خاصیت و ارزش می افتد. مثلا شما می خواهید به محل کار خویش بروید . ماشین یا هر وسیله نقلیه، ابزاری است که به کمک آن می توانید به هدف مذکور برسید. در اینجا ماشین جنبه طریقیت دارد . ماشین سواری مورد نظر شما نیست و اگر وسیله دیگری شما را به محل کارتان برساند برایتان تفاوتی نخواهد داشت زیرا حضور در محل کار هدف و منظور شماست نه نوع وسیله . اما  گاهی گفته می شود ز گهواره تا گور دانش بجوی . دانش آموختن اگرچه می تواند ابزار و وسیله امرار معاش گردد ولی خود علم آموزی هم موضوعیت دارد  یعنی ولو اینکه منجر به تامین مالی انسان نگردد صرف دانش آموختن کمال انسان است. در مثال اخیر تعلّم هم جنبه طریقیت برای تامین معاش دارد و هم خود موضوعیت دارد .البته ممکن است یک شیئ در شرایطی خاص طریق و وسیله باشد و در شرایط دیگر به عنوان هدف قرار گیرد .

گاهی در متون دینی به شخص پیامبر اکرم از حیث دریافت و رساندن پیامهای الهی، اشاره و تاکید می شود (جهت طریقیت) و گاهی ایمان و اطاعت از خود آن حضرت (جهت موضوعیت ) مطرح می گردد . اگر جایگاه نبی مکرم منحصر به جنبه طریقیت باشد معنایش این است که وقتی ایشان وحی را ابلاغ  کردند و دین کامل شد دیگر نقشی نخواهند داشت و توجه به شخص پیامبرص اهمیتی در دین ندارد. در حالیکه شواهد متعددی در قرآن وجود دارد که خلاف این موضوع را به اثبات می رساند به عنوان مثال در آیه 99 سوره توبه می خوانیم :

 وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ...

گروهی (دیگر) از عربهای بادیه‌نشین، به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند؛ و آنچه را انفاق می‌کنند، مایه تقرّب به خدا قرار می دهند ، و آگاه باشید دعاهای رسول ( برای ایشان ) مایه تقرّب آنها در نزد خداست!

ملاحظه می کنید نقش پیامبر تنها رساندن پیام نیست بلکه شخص ایشان در تقرب ما به سوی خدا اهمیت دارد .

البته در مقوله های دینی ابتدا لازم است هدف را مشخص کنیم تا معلوم گردد نسبت به هدف مذکور چه چیزی جنبه طریقیت دارد و چه چیزی جنبه موضوعیت. مثلا نماز نسبت به هدف تقرب به خدا ، جنبه طریقیت دارد اما از سوئی دیگر رکنی از ارکان اسلام برشمرده می شود .

با این توضیحات روشن می شود که شخص نبی اسلام ص هم جنبه طریقیت در دین دارد و هم خود ایشان مورد نظر و توجه خدا و دین الهی می باشد. در قران ایمان به رسول همراه ایمان به خدا ذکر شده و مسلمین همواره  در انتهای هر نماز بر نبی اسلام ، سلام و درود می فرستند و آنچه در منابع روایی تحت عناوین هدف آفرینش ذکر شده با "موضوعیت رسول اسلام" تناسب دارد و نه جنبه طریقیت به تنهایی.

مصطفی حسینی طباطبایی در کتاب تفسیر" بیان معانی در کلام ربانی " چنین آورده :

و َ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلي‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَي الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً- نساء-61

و زمانی که به ایشان گفته می شود، به سوی آنچه خدا فرو فرستاده – و بر رسول او نازل شده- روی آورید، منافقان را ببینی که از تو اعراض نمایند و چه اعراضی.

... می فرماید: تعالوا الی ما انزل الله تا علوّ یابند با روی آوردن به کلام خدا- و از رسول به عنوان وسیله برای رسیدن به پیام الهی یاد شده است.

( بیان معانی در کلام ربانی، ج2، ص 355)

 لازم به ذکر است که ترجمه آقای مصطفی طباطبایی از آیه با ظاهر آیه ناسازگار است. آیه کریمه می فرماید هنگامی که به منافقین گفته می شود تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول، یعنی به سوی آنچه خداوند نازل کرده و به سوی رسول خدا ص بیایید. آیه دقیقاً به موضوعیت داشتن رسول خدا ص در کنار آنچه خداوند نازل کرده، اشاره دارد.

ایشان در جای دیگری از همین کتاب ذیل آیه 171نساء مطلب مشابه ای مطرح کرده است:

... إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلي‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ ...-نساء-171

" (عیسی بن مریم)... روحی است از جانب خدا (و نه روح خدا) انحرافات انجیلی را رد می کند و افراد را- از اینکه به شخصیت های دینی عظمت ذاتی بخشند- بر حذر می دارد، انبیاء از نظر قرآن موضوعیت ندارند بلکه سببیت در آن‌هاست یعنی مدل اند و نه هدف، هدف خداست.

 (بیان معانی در کلام ربانی، ج2، ص 502)

در اینکه خدا هدف است شکی نیست اما خدا رضا و حب خود را در رضایت و تبعیت از رسولش قرار داده، به این اعتبار رضایت رسول و تبعیت از شخص او موضوعیت پیدا می کند .

وی در جای دیگر می گوید :

وَ إِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذي أُرْسِلْتُ بِهِ وَ طائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّي يَحْکُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاکِمينَ- اعراف – 86

"و اگر گروهی از شما به پیام من ایمان آورد و گروهی نیاوردند، پس صبر کنید تا خدا میان ما داوری کند که او بهترین داوران است.

... در خور توجه است که پیامبر نه موضوعیت، بلکه فقط طریقیت داشته و به جای خود به سوی پیام دعوت می کند.

 (بیان معانی در کلام ربانی، ج 2، ص 297)"

 مشخص نیست که آقای مصطفی طباطبایی آیاتی چون 179 سوره آل عمران ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ را چگونه ترجمه و توجیه می کند. متن این آیه با عدم موضوعیت رسول خدا ص همخوانی ندارد. اگر چیزی فقط طریق باشد، لزومی ندارد ایمان به او را در ردیف ایمان به خدا قرار دهند .

شاهدی دیگر را ذیلاً ملاحظه بفرمائید:

قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُکُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّکُمْ *أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ- انبیاء – 66 و 67

" گفت: آیا غیر خدا چیزی را عبادت می کنید که سود و زیانی به شما نمی بخشد. اف بر شما و آنچه غیرخدا می‌پرستید، آیا اندیشه نمی کنید؟!

آیه می آموزد که نه فقط بت، بلکه هر چیزی را که نمی تواند نفع و ضرر واقعی برای انسان در بر داشته باشد، نباید مخلص بود و عبادت کرد. عین این سخن را خداوند در مورد پیامبران نیز آورده و می فرماید آنان هم نفع و ضرر واقعی برای انسان در بر ندارند (مائده/76) . تعالیم و کردار پیامبران است که هر گاه مورد توجه و عمل قرار گیرد، می تواند مایه نجات باشد، والّا از ذات پیامبران، چه در زمان حیات و چه از روحشان پس از مرگ، کاری برای ما ساخته نیست. بی جهت مردم در دنیا به پیامبران و فرزندانشان توسل می جویند و ارواح آنان را به یاری می خوانند!

 (بیان معانی در کلام ربانی، ج 6، ص 123)"

آیا می توان پذیرفت که پیامبران حتی در زمان حیات هم نفعی برای پیروانشان ندارند ؟

آیه مذکور به مالک بودن استقلالی در سود و زیان اشاره دارد دقیقا مشابه آیات 66 و 67 سوره انبیاء که اشاره مستقیم به بت ها می کند و شامل پیامبران نمی گردد. به عنوان مثال به آیه 33 سوره انفال کنید ؛  وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ ...  این آیه به صراحت موضوعیت وجود رسول خدا ص را در جلوگیری از عذاب بیان می دارد.

ما نمی خواهیم این مطلب را نفی کنیم که موضوع اصلی و اساسی در عالم و ادیان ، خدا و رضای او و بندگی حق است لیکن وقتی خدا رضایش را در گرو خشنودی و تبعیت مطلق از رسولش قرار  داده و برای آن بزرگواران وجاهت و منزلت قائل شده، دیگر حق نداریم کاسه داغ تر آش شده و به پیروی از ابلیس ، از کرنش در مقابل آدم ع سرباز زنیم و ندای وا خدایا سردهیم . مضافا اگر با نگاه مصطفی حسینی طباطبایی بنگریم همه مقوله های دینی همچون قران و نماز و عبادات و بیت الله و تشویق به جنت و و تحذیر از آتش و ... چیزی جز طریق و وسیله نخواهند بود و جنبه طریقیت منحصر در پیامبران نخواهد شد .

اگرچه همه چیز ملک خداست و همه هرچه دارند از اوست لیکن یک نوشیدنی همچون آب که در زمره مخلوقات خداوند است به مشیت خداوند در رفع تشنگی و بسیاری امور دیگر تاثیرگذار است و به سبب همان آثارش که به جعل و مشیت الهی ایجاد شده، موضوعیت دارد. این حقیقت در تمامی مخلوقات غیرمختار مانند ماه و خورشید و هوا و ... و همچنین نباتات و روئیدنی ها وجود دارد ، چه رسد به موجودات مختار از جمله انسان ها که خود و افعالشان تاثیرگذارند و به واسطه همین تاثیرگذاری موضوعیت خواهند داشت .

داستان نصب حجر الاسود به دست پیامبر اعظم ص در ماجرای سیل مکه، یکی از شواهد اثبات کننده موضوعیت حجر الاسود است. چراکه با فرض طریقیت حجر الاسود جایگزینی آن با سنگ دیگری بلامانع بود و نیاز به اختلاف میان قبایل و داوری رسول خدا ص پیش نمی آمد.

در آیاتی چون 179 آل عمران، 136 و 152  نساء و 19 حدید به موضوعیت ایمان به رسول خدا تاکید شده است . شئون رسول خدا ص که در جای جای قرآن آمده خود نیز موید موضوعیت داشتن ایشان و بالتبع ائمه هدی می باشد. ابلاغ پیام، تبلیغ، رفع اختلاف، امر و نهی، تبیین و تعلیم و تزکیه مومنین و بسیاری موارد دیگر نشان  شئون مختلف پیامبر است.

در موضوعیت اولیای الهی در قرآن ، در مقاله بعدی به تفصیل سخن خواهیم گفت . انشاالله

 

ادامه دارد...

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید