بسم الله الرحمن الرحیم

جایگاه انبیاء الهی از منظر مصطفی حسینی طباطبایی و سلفی ها 

قسمت دوم

نقش مرجعیت دینی انبیاء از دیدگاه سلفیون وطنی

مقدمه

پس از بررسی مختصری در باب وظیفه و شئون انبیاء الهی، نگاهی به شأن مرجعیت دینی پیامبران از دیدگاه مصطفی طباطبایی خواهیم داشت. همانطور که بارها تذکر داده ایم ، هدف از نگارش این سلسله مقالات ، بررسی آراء مدعیان قرآنی در ایران است که نظراتشان متمایل به ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب می باشد که البته مباحث خود را در قالبی متناسب با جامعه شیعه در ایران عرضه می دارند. در زمان حاضر آقای مصطفی حسینی طباطبایی از جمله تئوری پردازان این تفکر بوده که در قالب نوشته ها و سخنرانی های خود ، به بیان و تشریح مواضع موحدین قرآنی پرداخته است.

اگرچه در سده اخیر نظرات متفاوتی از سوی مبلغین مذکور در کتابهایشان ارائه شده و در مجموع فکر منسجمی ندارند اما شعارهای مشترکی را مطرح می کنند. بخش های عمده نظرات مصطفی طباطبایی در کتاب " تفسیر بیان معانی در کلام ربانی " به نحو روشن رونمایی شده است که در مقالات ما مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.

در این نوشتار نگاه مدعیان قرآنی به شأن مرجعیت علمی ودینی انبیاء مورد توجه قرار گرفته است.  مصطفی طباطبایی همچون سلفی ها و عمده اهل سنت ، انبیاء خدا را در محدوده ابلاغ وحی و پیام الهی ، معصوم و بریء از خطا می دانند . واضح است که در ابلاغ وحی ، نقش پیامبران نقش واسطه گری بوده  لذا انحصار عصمت به ابلاغ وحی خود به خود نقش مرجعیت علمی و دینی انبیاء الهی را تضعیف و اتکاء به سخنان آنان را در غیر وحی ، مورد تردید قرار می دهد و بروز خطا و حتی معاصی امری اجتناب ناپذیر خواهد شد .

آقای مصطفی طباطبایی در تفسیر " بیان معانی در کلام ربانی " ذیل آیه 176 و 127 سوره نساء می نویسد :

    -      يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ يُفْتيکُمْ فِي الْکَلالَةِ... "( النساء 176)

" یعنی پیغمبر مرجع فتوی دهنده نیست، فتوی را خدا صادر می نماید."

(بیان معانی در کلام ربانی،ج2،ص 508)

-        وَ يَسْتَفْتُونَکَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتيکُمْ فيهِنَّ... "( النساء 127)

 از تو درباره زنان فتوی می خواهند بگو خدا شما را درباره ایشان فتوی دهد.

" یعنی فتوی و تعیین حق در امور، خاص خداست و حتی پیغمبر (ص) هم نمی تواند بدون دستور و اذن خدا و از سوی خود حق و ناحق را برای مردم تعیین کند. "

 (بیان معانی در کلام ربانی، ج2، ص45)

اگرچه در آیات مذکور ، پیامبرص  فتاوای خدا را برای مردم بازگو می کند لیکن انحصار در بیان مستقیم خدا و تخصیص به حضرت حق تعالی داده نشده است . به عبارت دیگر همانطور که در سنتهای پیامبر ص، همه مسلمین به سخن پیامبر گوش فرا می دهند و تبعیت می کنند و هیچگاه نمی پرسند که مثلا فلان حکم از سوی خدا به ایشان وحی شده یا خیر ، طبیعی است که نبی خدا ص بر اساس تادیب الهی و علم و عقلی که خدا به وی مرحمت فرموده می تواند احکام و فتواهای قران را تفصیل داده و فروعات حکمی آنها را بیان نماید و یا حتی احکام دیگری را که در قران نیامده به مسلمین تعلیم کند . پس اگر منظور اقای مصطفی طباطبایی انحصار احکام شرعی به فتواهایی است که در قران بیان شده ، چنین ادعایی بدلیل سیره همه مسلمین از ابتدای بعثت تا کنون مردود است و اگر ایشان سایر احکام صادره از سوی نبی مکرم اسلام را ناشی از وحی های غیر قرانی می دانند این سخن با مدعای ما تعارض چندانی ندارد .

و اما در خصوص بیان مصادیق احکام ، که مربوط به شئون قضاوت و رفع اختلاف در بین مردم است به شهادت قران چنین مرجعیتی برای پیامبر خاتم ص قطعی و مسلم بوده و صراحت ایات قابل تاویل نیست . توجه شما را به آیات ذیل جلب می نماییم :

فَلا وَ رَبِّکَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّي يُحَکِّمُوکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً (النساء-65)

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ...( احزاب-36)

علیرغم تفسیر آقای طباطبایی قران حکم رسول را در همه موارد حکم خدا می داند. بنابراین عبارت

" پیامبر مقامی فوق قانون نیست"(بیان معانی در کلام ربانی، ج10، ص5)

در تضاد کامل با تعالیم قرآنی می باشد.

از سویی دیگر آقای مصطفی طباطبایی مقامی را که از سید المرسلین دریغ کرده به سهولت  به خود و سایرین عطا می کند . با کمی توجه به نوشته های مشارالیه در می یابیم که خود ایشان در مقام مفتی و صدور حکم نشسته و جامه ای را که از نگاه ایشان بر تن رسول خدا (ص)  بزرگ است به قواره خود و علمای موردنظرش می دوزد.  به مطالب ذیل توجه کنید:

-        ذیل سوره مائده آیه 3، حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ ... در آیه تغذیه از گوشت خوک تصریح شده و این مطلب می رساند که استفاده های دیگر از خوک مثل بهره گیری از گوشت آن در چرم سازی و یا چربی آن در تولید صابون بلامانع است.

( بیان معانی در کلام ربانی، ج2، ص521)

-        تمام ماکولاتی هم که به نام نذر حسین (ع) و یا بزرگداشت حسن (ع) به هر نحوه تهیه گردد، حرام است. (بیان معانی در کلام ربانی، ج2، ص 522)

یا اینکه در جایی دیگر در همان کتاب تفسیر می نویسد :

مواردی که در قران مسکوت مانده به شورای مسلمین واگذار شده است !!!

ادامه دارد.....

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید