بسم الله الرحمن الرحیم

مناظرات نوشتاری آقای مهدی چهل تنی با مدعیان قرآنی

قسمت پنجم

نسبتهای ناروا به شیخ مفید و...

در تماسی که با استاد محترم آقای مهدی چهل تنی داشتیم ایشان توضیح دادند که مناظرات نوشتاری مذکور اگر چه با حمایت علمی آقای مصطفی حسینی طباطبایی صورت گرفته اما ایشان طرف خطاب مستقیم نبوده است و اشکال کنندگان روشن فکرنماهایی بوده اند که ادعای تبعیت از قرآن را داشته اند لذا از این قسمت به بعد ما آنان را به اسم مدعیان قرآنی مورد خطاب قرار می دهیم و در بخش های قبلی اصلاحات لازم به عمل می آید. 

جناب آقای دکتر...

برای توضیح هنر نمائی های شما که در آن نامه هفتاد صفحه ای مرتکب شده اید، حداقل به هفتصد صفحه نیازمندم .اما متاسفانه ادای این وظیفه از امکانات اینجانب و حوصله خوانندگان بیرون است ناگزیر به اندکی از آن اشاره خواهم کرد. در مقدمه این نوشته چندان با متن نامه شما کاری ندارم . پاسخ جزئیات  را در بخشهای بعدی مطالعه خواهید فرمود. خود شما یا نویسنده آن نامه بخوبی می دانیدکه غالب آنچه نوشته و تحقیقات فرموده اید همان است که ابن تیمیه در زوار المقابر و منهاج السنه آورده و در قرون اخیر محمد بن عبدالوهاب، آلوسی، ابن بشر، شوکانی، احمد امین، رشید رضا و تا حدودی محمد عبده دنبال کرده اند. امروز کمتر کسی است که از تیراژ غیر عادی و نشر گسترده این آثار در سراسر جهان بی خبر باشد یا سر نخ قضایا را نداند یا همین حرفها را بصورت منظم تــر و معقول تری در آن کتابها نخوانده باشد. از میان هفتصد موسسه اسلامی در امریکا و صدها موسسه دیگر در اروپا حتی یک موسسه را نمی بیند که فصل به فصل کتابهای ابن تیمیه و رسائل محمد بن عبدالوهاب را به خرج دلارهای نفتی دریافت نکند[1]. بیشتر عبرت انگیز است که افزونتر از همه دل پرنس های سعودی برای اصلاح عقاید توحیدی مردم  نفی کفر و شرک از اسلام شور می زند. در ده سال اخیر آنقدر کتاب و رساله به کمک کتابهای ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و رشید رضا و احمد امین بر ضد شیعه نوشته اند و بقدری تهمت و تحریف بهم بافته و در سراسر جهان منتشر کرده اند که براستی حیرت انگیز است. بقول مرحوم مغنیه: هر چیز فصلی دارد و هرکار نوبتی، اما گویا نوبت ناسزا گوئی به شیعه پس از چهارده قرن هنوز هم بسر نیامده است. به سبب تکرار فراوان شبهاتی که شما تحقیق فرموده اید اینجانب فعلا" اصراری به پاسخگوئی ندارم و بررسی سیره مخصوص نویسندگان آن نامه را مقدم بر پاسخ گوئی به شبهات آن می دانم . تا این روش آشکار نشود هر بحث و گفتگوئی بیفایده است

اگر محقق محترم تحریف و تبدیل می کنند، مفاهیم و مطالب مختلف را در هم ملغمه می کنند به انکار صریح ترین واقعیات تاریخ اسلام مبادرت میورزند، برای پوشاندن تعصب خود دیگران را به تعصب متهم می کنند، برای پوشاندن خطای خلفا، سنت رسول خدا را آلوده می کنند، در کتمان فرمان پیغمبر اکرم جد و جهد بلیغ می فرمایند. آدرسهای عوضی می دهند، نقل قول های خلاف می آورند و آنچه خود مرتکب شده اند باعجله به دیگران نسبت می دهند، بسیار زیاد صورت مساله را پاک کرده و مساله جدیدی در خیال خود طرح فرموده و به آن پاسخ می گویند در حقیقت از سنت و روشی پیروی می کنند که به اخلاق" بی فرقگان[2]" محترم آمیخته و به استثنای نوشته های "انگلس"[3] در جهان بی رقیب و منحصر بفرد است و البته همه چیزهای منحصر بفرد افتخار آمیز نیست . اینجانب توضیح کافی درباره این روش را وظیفه اساسی خود می دانم. آنچه به شما نسبت داده ام برگردن  من باقیست و مسئولیت آن را برعهده می گیرم تا دلائل را یک به یک ذکر کنم من "تحقیقات" شما را بزرگترین توهین و بی اعتنائی به خوانندگان می دانم . بار دیگر تاکید می کنم آنچه بعنوان نمونه گذشت و آنچه در بخش های آینده از نظر می گذرد به هیچ وجه از زمره خبط و خطاهایی نیست که امکان دارد هر کس در بحث و گفتگو به آن دچار شود. این یک روش و اخلاق است. خطاهای معمول و محتمل یا مدعیات بی اساس در نامه این محقق محترم کم نیست، در این باره به غیر از توضیح اینجانب هیچ توبیخی را روا نمی دانم. بعنوان مثال سه قطعه مختلف از سه نقطه جداگانه را در زیر ملاحظه فرمائید. 

1- فرموده اند: حتی هیچ یک از مورخان شیعه نگفته اند که پیامبر در غدیر خم به قصد سخنرانی و ایراد خطبه فرود آمد صفحه 44 نامه آذرماه 66 .[4]

2- فرموده اند: درهیچ تاریخی نیامده که سقف اطاق عایشه را سوراخ کردندصفحه 62 همان نامه.[5]

3- فرموده اند: "اما ادعائی که...... از زبان عمربن خطاب در تواریخ و مسانید اهل سنت آمده تا آنجا که تحقیق کرده ام در کتب شیعه و سنی بصورت "اللهم انا نتوسل الیک بنبیک بجای نتقرب الیک آمده"   صفحه 11 همان نامه [6] 

هر سه ادعای بالا ناروا است . هم در معروفترین تاریخ شیعه چنان چیزی آمده و هم در مسانید اهل سنت "انا نتقرب الیک "و هم سوراخ کردن اطاق عایشه . اما اینجانب پذیرفته ام که در اظهار مدعاهای فوق مکر و خدعه ای در کار نیست بلکه یک گزافه گوئی عادی است . اینگونه موارد قابل چشم پوشی است. ممکن است محققی چنان در جوابگوئی غرق شود که فراموش کند مزار پیغمبر و قبر ابوبکر در حجره عایشه بود و در اطاق کسی خیمه بر پا نمی کند. حتی ممکن است کسی نداند که حدیث "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته" نمی تواند از زمره آیات قرآنی باشد . اما کسی که به مردم نصیحت می کند" صفحه آخرت را در نظر آورید و ببینید چه پاسخی برای خدا خواهید داشت. در صفحه هفتاد همان نامه "  و خود را  " یک مسلمان آزاد و محقق و متکی به قرآن و سنت و عاری از هرگونه تعصب فرقه ای می داند"  این کردارها چیست؟! یک به یک در زیر بخوانید و قضاوت کنید:

محقق محترم در نامه 20/9/ 1365مرقوم فرموده اند:

1)  " در کتاب ارشاد شیخ مفید آمده که مردم درباره علی(ع) نزد پیامبر شکایت بردند و پیامبر به  آنها پاسخ داد درباره علی شکایت نکنید"   که او درکار خدا سختگیر و خشن است و شیخ مفید این حادثه را به غدیر خم پیوند داده و میگوید پیغمبر از این توقفگاه جدا شد و به غدیر خم رسید و در آنجا پس  از نماز آن جمله را( من کنت مولا ...) در باره علی فرمود. پس بنابر قول این عالم شیعی شکایت مردم از علی (ع) مبنای خطبه پیامبر در غدیر بوده است.

عرض جواب : شیخ مفید هرگز و ابدا" در کتاب ارشاد چنین قولی ندارد و چنین سخنی را که شما نوشته اید نگفته است. او هیچ گاه مبنای خطبه غدیر را شکایت مردم از علی ندانسته است بلکه خیلی صاف و صریح می گوید: و سبب فرود آمدن پیغمبر در آنجا این بود که دستوری از خدای تعالی درباره نصب خلافت امیرالمومنین و جانشینان او در میان امت پس از او نازل گشت- صفحه 164 ارشاد شیخ مفید

شیخ مفید نمی گوید: پیغمبر از این توقفگاه جدا شد و به غدیر خم رسید . کدام توقفگاه ؟ برخورد علی(ع) با رسول الله در مکه و قبل از مراسم سخنرانی بود  "این توقفگاه " را شما از کجا آورده اید؟

اینجانب این مطلب را به آرامی در نامه گذشته تذکر دادم. این محقق محترم به جای عذرخواهی از جعلیات و خلاف بافیهای خود مقادیری حرافی تحویل داده و کلی نیز طلبکار شده اند که نمی دانم عقیده همیشه از طریق اندیشه آزاد شکل نمی گیرد و فلان و فلان و فلان وابستگی های فرقه ای داشته اند . الحق که دست مریزاد . این حرفها شوخی است یا جدی؟ 

معتقدم آنچه این محقق محترم در صفحه4 از نامه مورخ آذرماه 1366 آورده اند توجیهات بی معنی و دراز نویسی های مردی است برای چندین دروغ با معنا. پدر جان نقل یک حادثه ساده تاریخی از زمره مسائلی کلامی و فلسفی نیست تا بتوان چنین صنایع بدیعی در آن بکار برد. بنده در این باره فعلا" عرضی ندارم. حضرتعالی فرموده اید:" بنا بر قول این عالم شیعی "و مرقوم فرموده اید: از این توقفگاه جدا شد" و مرقوم فرموده اید "شیخ مفید این حادثه را به غدیر خم پیوند داده . بنده نیز عرض می کنم همه این حرفها دروغ است و مفید هرگز چنین" قولی " ندارد و مفید هرگز چنان پیوندی نداده و مفید هرگز چنان توقفگاهی نگفته و محقق محترمی که شما باشید در تحقیقات خود کلام شیخ مفید را تحریف می کنید و گاهگاهی صادق نیستید و در نوشته های دینی و اعتقادی حقه های زمخت سینمائی می زنید. بنابراین حسابها کاملا" روشن است یا محقق محترم به پیروی از یک سنت خلافگوئی میفرمایند یا اینجانب هم دروغ میگویم و هم تهمت می زنم ای مسلمانان شما را ارجاع می دهم به اصل مطلب یعنی صفحه 5 از نامه 20/1/1365 و توجیهات صفحه 4 از نامه آذرماه 1366 و صفحات 161 تا 167 متن ارشاد شیخ مفید . بهتر است شخصا" متن ارشاد شیخ مفید و نقل قول ها و توجیهات این محقق محترم و دعاوی این بنده را ملاحظه فرموده و از میان ما دو نفر دروغگو را بشناسید. این برای آشنائی به یک "روش شناسی "بسیار ضروری است . و آنگاه خوانندگان بدانند که وقتی محقق محترم افاده می فرمایند که :"با حدس و گمان نمی توان تاریخ ساخت "یعنی چه؟ 

ادامه دارد ... 

 ----------------------------------------------------------------------------------------------------

-[1] اینجانب به هیچ وجه نمی خواهم نتیجه گیری کنم که محقق محترم به فلان فرقه وابسته است. به نظر اینجانب ،علیرغم شباهت بسیار زیاد انتساب این محقق محترم و دوستانش به فرقه گمراه وهابیت اشتباه است و توضیح خواهم داد.

-[2] بی فرقه گان ، کسانی که ادعا می کنند ما نگاه فرقه ای نداریم و مسلمان هستیم.

[3]- فریدریش انگلس (به آلمانی :FriedrichEngels (زادهٔ ۲۸نوامبر ۱۸۲۰ در ووپرتال -  درگذشتهٔ ۵اوت ۱۸۹۵ در

 لندن فیلسوف و انقلابی کمونیست آلمانی و نزدیک‌ترین همکار کارل مارکس است. 

 -[4]این سه مورد که آقای چهل تنی از نامه های مدعی قرآنی نقل می کند از نظر علمی به حدی سخیف می باشد که ایشان لزومی به بیان منبع  نمی بینند ولی جهت استحضار خوانندگان محترم برخی از  منابع  را ذکر می کنیم :

خطبه­ خواندنِ پیامبر گرامی اسلام در روز غدیر خم را باید از مسلمات دانست. اگر چه بسیاری از اندیشمندانِ اهل تسنن تنها به نقل فرازهایی محدود از این سخنرانی اکتفا کرده­اند، اما بی­شک اصلِ موضوعِ خطبه­ی خواندنِ آن حضرت در آن روز از مسلمات است به طوری که مسلم نیشابوری در صحیح خود ضمن نقل روایتی از زید بن ارقم به این نکته اشاره کرده است که زید سخنرانی پیامبر را در غدیر با لفظِ «خطیبا» همراه کرده است: «... قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا ...» صحیح مسلم باب من فضائل علی بن ابیطالب ح2408

 و مخالفانی چون «ابن تیمیه» نیز بدین امر معترف اند. ابن کثیر دمشقی، این خطبه را «خطبه­ی عظیمه» برمی­ شمرد:

«فخطب خطبة عظيمة في اليوم الثامن عشر من ذي الحجة عامئذ وكان يوم الأحد بغدير خم تحت شجرة هناك...» البدایه و النهایه لإبن کثیر ج5 ص 227

در کتاب «نورالأمیر» با پژوهش در منابع اهل تسنن، نام هشت تن از اصحاب و ده تن از یزرگان اهل تسنن ذکر شده است که به خطبه­خوانی پیامبر گرامی اسلام در روز غدیر خم اشاره کرده­ اند.

و از منابع شیعه:

الغدیر: علامه امینی:ج1ص12-151و294-322  ،  بحار الانوار: علامه مجلسی:ج37ص181-182  ،الطرائف: سید ابن طاووس:ص 33 

-[5] خوانندگان محترم این جمله اشاره دارد به روایتی که در منابع اهل تسنن آمده و ناظر بر مشروعیت توسل می باشد . مدعی قرآنی معتقد هستند که این روایت  وجود ندارد و در هیچ تاریخی نیامده است ( در سال 66 که این نامه ها را می نوشتند بر این باور بودند)

دارمی در سنن خود می‌نویسد:بَاب ما أَکْرَمَ الله تَعَالَى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ مَوْتِهِ 93 - حدثنا أبو النُّعْمَانِ ثنا سَعِیدُ بن زَیْدٍ ثنا عَمْرُو بن مَالِکٍ النُّکْرِیُّ حدثنا أبو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا فَشَکَوْا إلى عَائِشَةَ فقالتانْظُرُوا قَبْرَ النبی صلى الله علیه وسلم فَاجْعَلُوا منه کووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّیَ عَامَ الْفَتْقِ.
باب کرامت‌هایی که خداوند به پیامبرش بعد از وفات آن حضرت داده است:اوس بن عبد الله می‌گوید مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند؛ پس به عائشه شکایت کردند، عائشه گفتبه قبر رسول خدا (صرو بیاورید، و پنجره‌هایی از آن به سوی آسمان بگشایید؛ به طوری که بین قبر آن حضرت و آسمان سقفی نباشدراوی گویدمردم همین کار را انجام دادند ؛ پس باران فراوانی بارید؛ تا جایی که گیاهان رویید و شترها آن قدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند، به حدی که آن سال را سال شکافتن نامیدند .سنن الدارمی ، ج 1، ص227،دار المغنی للنشر والتوزیع

-[6] ایشان ( مدعی قرآنی )  همچنین می فرمایند تا آن جا  که تحقیق کرده اند  روایت ذیل در تمام کتب شیعه و سنی بصورت "اللهم انا نتوسل الیک بنبیک بجای نتقرب الیک آمده ما از ایشان دعوت می کنیم سری هم به منبع زیر بزنند : 

در طبقات الشافعیة الکبری ج 2 ص 330 گویند : " قال عمر : اللهم انا نتقرب الیک بعمّ نبیک وَقِفیّة ِ آبائه  وکُبرِ رجاله" ( وبدنبال دعا وآمین مردم ؛ باران بارید )

ابن ابی الحدید معتزلی در ص 256 جلد دوم شرح نهج البلاغه (چاپ مصر) نقل می نماید که خلیفه عمر با جناب عباس عموی رسول الله(ص) به استسقاء رفتند و عمر در محل استسقا عرض کرد: اللهم انا نتقرب الیک بعم نبیک و بقیّة آبائه و کبر رجاله فاحفظ اللهم نبیک فی عمه فقد دلونا به الیک مستشفعین و مستغفرین (پروردگارا! ما به وسیله عموی پیامبرت و باقیمانده از پدرانش و بزرگان از رجال بنی هاشم به سوی تو توسل می جوییم پس حفظ فرما مقام پیامبرت را در عموی او زیرا که او ما را به سوی تو دلالت نموده که از درگاه با عظمت تو طلب شفاعت و استغفار نماییم).

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید