بسم الله الرحمن الرحیم
مناظرات نوشتاری آقای مهدی چهل تنی با مدعیان قرآنی
قسمت دهم
ماجرای مالک ابن نویره و دروغ پردازی های ابن تیمیه
نمونه ای دیگر از " بی تعصبی"
8) مسلمانان ماجرای غم انگیز قتل مالک بن نویره و جنایت عظیم خالدبن ولید در حق این مسلمان را از یاد نبرده اند. مظلومی که طمع پلید خالد، او را بکشتن داد. خالد بن ولید پس از این فتح نمایان هنگام ورود به مدینه مورد اعتراض شدید گروهی از مهاجران و انصار قرار گرفت و کسانی نیز اصرار در حد خوردن خالدبن ولید داشتند[1] اما ابوبکر او را بخشید[2].
مسلمان نماز خوانی را به اتهام " مرتد شورشی" گردن زدند و با رذالت همان شب با زن او همبستر شدند و سپس دارها را برچیدند و خون ها را شستند و قاتل زناکار را به حکم خلیفه مسلمین رها کردند... و آنگاه امروز این محقق محترم در توجیه این ننگ می گوید " حکم ابوبکر بی شباهت به حکم پیغمبر نبود- مراجعه فرمائید صفحه 31 نامه آذرماه 66"
راستی اینست سنت رسول خدا در قاموس شما؟ ......ای رسول خدا" انظر کیف ضربوا لک الامثال ، فظلوا و لا یستطیعوان سبیلا= ای رسول خدا بنگر تا چه مثل ها می زنند و چه نسبت ها به تو می دهند" گمراهند و از آن خلاصی ندارند الاسری 47"
به جای شستن این ننگ از دامان اسلام و مسلمانی این محقق محترم مثلا" پاسخ مرحمت فرموده اند که :
اختلاف نظر در موضوع بین ابوبکر و عمر بوده و از جمله مظالم خلفــای سه گانه علیه علی (ع) " و آلش بشمار نمی رود که شیعیان درباره اش فغان کنند صفحه 31 همان نامه"
بله این نوشته یک محقق آزاد و بی فرقه است که تازه دیگران را نیز به اعتدال فرا می خواند . اگر این محقق با تشبیه این جنایت به سنت پیغمبر اکرم و احکام رسول الله آن را توجیه نمی کرد چه می شد؟ نمی دانم درباره ادب و عفتی که ایشان در پاسخ خویش بکار برده اند چه باید گفت و گمان می کنم درباره خلقیات نویسنده این جمله :" شیعیان درباره اش فغان کنند" بهتر است یک روانشناس قضاوت کند . راستی سنت رسول خدا بدین آلودگی و هتک نوامیس مسلمانان بدین سادگی و خون آنان بدین ارزانی و بافتن فلسفه برای آن ننگ به همین روانی است که این آقا مدعی هستند؟ حاشا. مالک بن نویره به شهادت عبدالله بن عمر و ابوقتاده انصاری مسلمان و نماز خوان بود. فرمانده سپاه مسلمین او را بطمع همسر زیبایش کشت، خلیفه مسلمین از ایــــــــــــن بی ناموسی در گذشت. اینست حکم پروردگار درباره قتل مومنان پارسا " و من یقتل مومنا متعمداً فجزاءه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما نساء آیه 63.
تحقیق ابن تیمیه
نمونه دیگر از بی تعصبی
9) در صفحات 60 و 61 محقق محترم برای آنکه اثبات بفرمایید کسی از صحابه به زیارت قبر پیغمبر اکرم نمی رفت، استناد کرده اند به قول ابن تیمیه مبنی بر انقطاع روایت مالک و منصور و متذکر شده اند:
قبل از آن سال 91 هجری احدی از صحابه مسافرت به مدینه بخاطر قبر پیامبر(ص) نمی کرد. بلکه می آمدند و در مسجد او نماز میگزاردند و هنگام ورود به مسجد و خروج از آن به پیامبر درود می فرستادند و او مدفون در حجره عایشه بود و آنان در حجره داخل نمی شدند و حتی خارج از حجره و در پشت در نیز نمی ایستادند.
اجازه فرمائید این قول را با نقل قول دیگری از این محقق محترم ضمیمه کنم:
مرقوم فرموده اند:
" اقوال مروی از ابوحنیفه یا امام صادق ، ابن تیمیه یا امام سجاد ... برای من یکسانند یعنی برای محقق محترم یکسان است صفحه 5 همان نامه"[3]
خوانندگان محترم می دانند که پیغمبر اکرم نفرموده من شما را ترک می کنم و دو چیز باقی می گذارم ، ابن تیمیه و ابو حنیفه بلکه فرموده است" انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی "
این محقق محترم الحق داد حریت و آزادگی سر داده اند . اما متاسفانه اینجانب نمی توانم باورکنم که " اقوال مروی از ابن تیمیه و امام سجاد" برا ی شما یکسان باشد. اگر حتی این چنین بود تفاهم میان من و شما آسانتر و بیشتر بود. زیرا:
بیش از دهها روایت از صحابه رسول خدا وجود دارد که یاران آن حضرت و اهل بیت او به زیارت مرقد مطهر پیغمبر اکرم می رفتند . شما ازمیان همه آنها تنها به " تحقیق " ابن تیمیه دل بسته اید. حدیث مذاکره مالک و منصور را جمع کثیری از علماء اهل سنت نقل کرده و صحت آن را تائید کرده اند . زرقانی در شرح المواهب آن را صحیح می داند. ابن حجر در الجوهر المنظم می گوید ." این حدیث از مالک با سند صحیحی که ابدا" جای انکار ندارد نقل شده است.
ابن تیمیه دروغ و گزافه گوئی بسیار دارد و در پراندن جملات بی تحقیق سخت مشهور است . اگر می خواهید یکایک آنها را ذکر کنیم . مصیبت بزرگ ابن تیمیه و اتباع او آنست که عقیده ای را جعل و سپس به دنبال شاهد و قرینه می گردند واز شواهد دیگر چشم می پوشند . این تحقیق " که شما به آن چسبیده اید به حکم دهها روایت و سند تاریخی که تماما" از اهل سنت نقل شده مردود است . سخن ابن تیمیه وحی منزل نیست . ابن تیمیه معدودی روایت را با حدس و گمان و پیشفرض خود مخلوط کرده و به این نتیجه رسیده است . اما کثیری از روایات قول و نتیجه گیری او را تکذیب می کند . دقت فرمائید هر دو نظر مبتنی بر روایاتی است که از آن زمان باقی مانده است . تحقیق صحیح آنست که جستجو کنیم اسناد کدام روایات مستند تـر و محکم تر است . اگر کسی قول ابن تیمیه را سند قرار داده وپیشاپیش سایر روایـات را بر اساس همان قول دروغ بشمارد و آن را بنام حقیقت مسلم تاریخی جا بیاندازد پیشاپیش " تحقیق " ابن تیمیه را نیز که مستند به تعداد بسیار کمتری از همان روایات است، از پایه ویران کرده است. این همان کاری است که شما کرده اید به این می گویند دور باطل.
قبر پیغمبر در اطاق عایشه بود؟ ابن سعد در طبقات روایت می کند که خانه عایشه دو قسمت شد ، قسمتی قبر مطهر در آن قرار داشت و قسمتـــی عاشیه در آن می نشست .از این گونه شواهد فراوان است .اما اگر شما کلیه این روایات را براساس " تحقیق " ابن تیمیه مردود می شمارید برای آنست که : "اقوال مروی از امام سجاد و ابن تیمیه را برابر نمی دانید.[4] اینست گرفتاری بزرگ بنده.
[2] آنچه در باره مالک بن نویره و رفتار خالدبن ولید با او و اغماض خلیفه مسلمین از خالد در اینجا ذکر کردم و آنچه تا پایان این نامه بعرض می رسد همانها است که برادران اهل تسنن در معتبرترین کتابهای خود نوشته اند.